کینه و انتقام، ترس و نفرت

ژانر وحشت از زمان شکل‌گیری سینما در کرهٔ جنوبی همواره یکی از گونه‌های مورد توجه در این کشور بوده است. در دههٔ 1950 و پس از پایان استثمار ژاپنی‌ها برخی فیلم‌سازان کره‌ای تلاش کردند با روایت داستان‌هایی ترسناک یا حداقل بهره گرفتن از عنصرهای ژانر وحشت در بطن داستان‌های خود حقایق غم‌انگیز جامعه‌ای پسااستعماری را با زبانی متفاوت در دل ملودرام‌های عامه‌پسند به تصویر بکشند اما تا اواخر دههٔ 1990 و نوزایی این ژانر در سرزمین کره‌‌‌‌ای‌ها فیلم‌های ترسناک ایشان با اقبال چندانی از سوی مخاطبان غربی مواجه نشدند.

بین سال‌های 1995 تا 2005 در کره و ژاپن فیلم‌های ترسناک بسیاری از جمله حلقه/ Ring (هیدئو ناکاتا، 1998)، کینه/ The Grudge (تاکاشی شیمیزو، 2002)، در آینه/ Into the Mirror (کیم سونگ‌هو، 2003) و داستان دو خواهر/ A Tale of Two Sisters (کیم جی‌وون، 2003) ساخته و اکران شدند که سازندگان‌شان به‌خوبی از اهمیت جایگاه فولکلور و اسطوره در روایت فیلم‌های ترسناک آگاه بودند و با ترکیب داستان‌های بومی با ترس‌ها و سرخوردگی‌های بشر امروز – که از تغییرات سریع سیاسی و اجتماعی در یک جهان مصرفی نشأت می‌گیرند – توانستند نظر طیف گسترده‌ای از سینمادوستان را به سمت آثار خود جلب کنند.

این فیلم‌ها پایه‌های زیبایی‌شناسی را که امروز در بسیاری از آثار ترسناک کره‌ای و ژاپنی دیده می‌شود در ذهن بینندهٔ غربی پی‌ریزی کردند، همچنین مخاطبان غیرشرقی از طریق این آثار برای نخستین بار با مفاهیمی همانند «روح انتقام‌گیرنده» یا «اونریو» آشنا شدند. در توصیفی کلی می‌توان تفاوت این آثار با فیلم‌های ترسناک هالیوودی و غربی را این گونه بیان کرد که فیلم‌های ترسناک کره‌ای و ژاپنی به جای تمرکز بر نمایش صریح خون و خون‌ریزی بر تصویرگری رنج و عذاب شخصیت‌های محوری متمرکز هستند که معمولاً به طغیان یا کین‌خواهی یک یا چند شخصیت منتهی می‌شوند.

چرا فیلمهای ترسناک کرهای مورد توجه قرار گرفتند؟

نابرابری اقتصادی و اختلاف طبقاتی در دنیای امروز به طرز افسارگسیخته‌ای در حال گسترش است. این روزها از کرهٔ جنوبی به عنوان یکی از نمادهای پیشرفت و توسعهٔ فناوری‌های نوین در جهان یاد می‌شود اما این کشور پس از سال‌های پرتلاطم دههٔ 1980 در جریان بحران مالی 1997 آسیا متحمل بحران نقدینگی شد و این اتفاق بر فیلم‌سازان سرشناس کره‌ای – که در آن زمان بیش‌تر جوان یا دانشجو بودند – تأثیر قابل‌توجهی گذاشت. طی دهه‌های اخیر مشکلات اقتصادی در سراسر جهان بسیار بیش‌تر شده، در نتیجه مضامین و جهان‌بینی این فیلم‌سازان در اقصی‌نقاط دنیا مورد توجه قرار گرفته و فیلمی همچون انگل (بونگ جون‌هو، 2019) با صحبت از این مشکلات از سینه‌فیل‌های سخت‌گیر تا سینماروهای عام را به وجد می‌آورد یا فیلم ترسناک-کمدی میزبان (بونگ جون‌هو، 2005) بیش از هر چیز به خاطر مضامین سیاسی‌اش دیده شد.

این دست آثار در سینمای کره که واکنشی هنری-سینمایی به اتفاقات سیاسی و اجتماعی جهان محسوب می‌شوند، یاد و خاطرهٔ سینمای «وحشت متعهد» جرج رومرو را در ذهن‌مان تداعی می‌کنند که فیلم‌های زامبی‌محور او طی سه دههٔ پایانی قرن بیستم تمثیل‌های برجسته‌ای‌ از سقوط آمریکای پس از جنگ ویتنام را در خود جای داده بودند. برخی از فیلم و سریال‌های موفق زامبی‌محور کره‌ای همچون ما همه مرده‌ایم/ All of Us Are Dead که از آن‌ها با عنوان کی-زامبی (K-Zombie) یاد می‌شود نیز هجویه‌های نیش‌داری از زندگی امپریالیستی هستند و برای درک و کشف بهتر مضامین مورد بحث در آن‌ها می‌بایست این قبیل فیلم‌ها را با آثار غربی مهمی همچون کشتار با اره‌‌برقی تگزاسی (تابی هوپر، 1974)، خدا به من چنین گفت (لری کوئن، 1976) و تپه‌ها چشم دارند (وس کریون، 1977) قیاس کرد.

یکی از موضوعات همیشگی سینمای ترسناک کره و به طور کلی سینمای کره، موضوع خشم کنترل‌نشدهٔ ناشی از عدم وجود عدالت و برابری است: انتقام یک خدمتکار ناراضی از اربابانش، بازگشت روحی انتقام‌جو برای برقراری عدالت یا رستگاری کارآگاه پلیس غمگینی از طریق مواجهه با گذشتهٔ تاریک خود را بارها دیده‌ایم – این مضامین در فیلم‌های ترسناکی همانند من شیطان را دیدم تا تریلرهایی همچون همکلاسی قدیمی/ پیرپسر (پارک چان‌ووک، 2003) قابل‌ردیابی هستند – در نتیجه عدالت‌خواهی و انتقام که به مطالبهٔ بخش عمده‌ای از مردم جهان در چند دههٔ اخیر تبدیل شده، نقشی کلیدی را در ماهیت فیلم‌های ترسناک کره‌ای ایفا می‌کنند و سبب شده‌اند این آثار بین‌المللی شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *