محور این یادداشت، بحث بر پنج سریال کرهای است: بازی مرکب/ Squid Game، سقوط آزاد عشق/ Crash Landing on You، عازمان جهنم/ Hellbound، وکیل فوقالعاده/ Extraordinary Attorney Woo و زنان کوچک/ Little Women. این پنج سریال هر یک در ژانرهای مختلفی ساخته شدهاند: بازی مرکب اثری مهیج و معمایی است، سقوط آزاد عشق یک رمانس است، عازمان جهنم تلفیقی از گونههای وحشت، رازآلود و تخیلی است، وکیل فوقالعاده اثری حقوقی/ دادگاهی است و زنان کوچک هم با مایههای خانوادگی شروع میشود، سپس از فضاهای مافیایی عبور میکند و دوباره به حالوهوایی خانوادگی میرسد.
هدف از این نوشته، نقد و بررسی سریالها بر اساس روال معمول سینمایی نیست. بر خلاف استقبال زیادی که از هر یک از این مجموعهها شده، نگارنده به دلایل معطوف به ضعف در فیلمنامه و سطحی بودن شخصیتها و موقعیتها و بهرهگیری از کلیشههای سانتیمانتالیستی، هیچیک از این عناوین را نمیپسندد. اما اقبال فراوان بینندگان در سراسر جهان، به هر حال انگیزهای فراتر از یک نقد معمولی سینمایی یا تلویزیونی بر این آثار میپروراند که تلاش شده در این مطلب به آن پرداخته شود. این پنج سریال [که همگی از نتفلیکس پخش جهانی شدهاند] با وجود اختلافهای زیاد در گونه و داستان، واجد مضامین و مایههای مشترکی هستند که شاید بتوان آنها را در بیانی تا حدی مسامحهآمیز به عنوان ویژگیهای موضوعی سریالهای جدید کرهای در نظر گرفت. برخی از این مایههای مشترک عبارتند از:
1. خانواده: پنج سریال یادشده با وجود مسیرهای داستانی متفاوت، از یک خاستگاه تماتیک ریشه میگیرند: خانواده. منظور از خانواده البته صرفاً این نیست که شخصیتهای سریالها دارای خانوادهای هستند که چنین موردی اصولاً ویژگی محسوب نمیشود و اقتضای طبیعی مناسبات انسانی و شخصیتی هر داستانی است. منظور، این است که جنبهٔ انگیزهبخش اصلی در داستان هر یک از این سریالها، تعلقات خانوادگی است.
در بازی مرکب، شخصیت اصلی بر اساس رابطهٔ محدودی که با دخترش و رابطهٔ غیرمنصفانهای که با مادرش دارد تعریف شخصیتی میشود و به خاطر تأمین نیازهای زندگیای که بهخصوص به دخترش ارتباط پیدا میکند، وارد معرکهٔ بازیهای کشنده میشود. در این معرکه هم میبینیم که بیشتر افراد بر اساس جنبههای خانوادگی به این میدان انتحاری آمدهاند: یکی میخواهد برادر کوچکش را از یتیمخانه نجات دهد و دیگری برای تأمین زندگی خانوادگیاش تن به این ماجرا سپرده و یکی دیگر خاطراتی دور را از خانوادهاش چنان تعریف میکند که گویی با شخصیت اصلی داستان نسبتی دارد و حتی پلیسی هم که مخفیانه به این جمع وارد میشود با نیت یافتن برادر گمشدهاش است.
در زنان کوچک که اقتباسی بسیار آزاد از رمان معروف لوییزا میالکات است، ماجرا با سه خواهر رقم میخورد که با وجود منشهای مختلف در زندگی، بر اساس همبستگی با یکدیگر حرکت میکنند و هر یک هم ناخواسته وارد ماجراهایی میشوند که خود، خانوادههایی دیگر را به داستان میافزاید.
در سقوط آزاد عشق، هر یک از دو شخصیت اصلی زن و مرد داستان، بر اساس جایگاه خانوادگیشان، مسیر داستان را پیش میبرند. شخصیت زن درگیر مناسبات سهمخواهانهٔ برادرانش از شرکت سرمایهگذاری پدرشان است و شخصیت مرد نیز متأثر از جایگاه نظامی پدرش و رابطهٔ عاطفی با برادر ازدسترفتهاش، رفتار و منش و معیشت خود را شکل داده است.
در وکیل فوقالعاده، شخصیت اصلی با اتکا به حمایت پدر در تحصیل رشتهٔ حقوق و با تأکید بر نبود مادر که بعداً مشخص میشود علت این فقدان چه بوده، موفقیت خود را رقم میزند و در دعاویای وکالت میپذیرد که بیشترشان با مناسبات خانوادگی گره خورده است: دعواهای زن و شوهری، قتل کسی به دست برادرش، اختلاف سه برادر بر سر ارث، به هم خوردن مراسم ازدواج زوجی جوان، مادری در پی نجات دختر خردسالش و…
در عازمان جهنم نیز پلیسی که در پی کشف معمای عجیبوغریب قتل گناهکاران به دست موجودات ماورایی است، دغدغهٔ ورود دخترش به گروههای بنیادگرای آیینی را دارد و در عین حال بیشتر قربانیان این اتفاقات عجیب نیز درگیر مناسبات خانوادگی هستند و در پایان نیز که موجودات ماورایی عاجز از کشتن سوژهٔ خود (بچهای کوچک) میشوند، در واقع با همبستگی پدر و مادر بچه به هدف خود نمیرسند: نشانی از وحدت خانواده بر سر نجات فرزند.