در کوی جانان

این یادداشت را ۳۳ سال پیش نوشتم. آن زمان ۴۱ ساله بودم. حالا پا به ۷۴ سالگی گذاشتهام. حسوحالم به زندگی کموبیش همان است که بود…
نیمروز بارانی

همچنان بعد از این دوران نسبتاً طولانی به نظرم میرسد که پشت شرح مصیبت الکساندر و فانی خبری از حقایق و رسالت نهایی زندگیام در آن نهفته است…
۳۰-۱۰۰-۳۳

بازخوانی یک شمارۀ قدیمی مجله که طوفانی مطبوعاتی در خوانندگانش ایجاد کرد و فوران عاشقی بود…