۱. وقتی در میانههای دهه ۱۳۷۰ مسعود کیمیایی کارگردان بزرگ سینمای ایران، نقش نخست تازهترین ساخته خود ضیافت را به فریبرز عربنیا سپرد، کمتر کسی میتوانست به یاد بیاورد که این همان بازیگر نقشی گذری در مسافران (بهرام بیضایی) است که چهار سال پیش روی پرده رفته است. او در این چهار سال به اندازه انگشتان دو دست، نقشهای ریز و درشت بازی کرد ولی این کیمیایی و سینمای خاصش بود که او را به سینمای ایران تحمیل کرد و کیمیایی قهرمان جدید خود را در سیمای عربنیا پیدا کرد و نقش یک مأمور امنیتی را به او سپرد، که همراه ستارگان نوآمده از سریال بهشدت محبوب آن روزها (در پناه تو، حمید لبخنده) حسن جوهرچی، رامین پرچمی، پارسا پیروزفر و شهرزاد عبدالمجید فیلم ضیافت را قوام بخشیدند. علی در ضیافت مأموریست که در دوراهی رفاقت و وظیفه حیران مانده و دقیقاً نمیداند به کدام سو بغلتد. او دو برهه از زندگی علی را بهخوبی روی پرده جان بخشید، چه جوان تازه فارغالتحصیل از مدرسه که با شش رفیقش محفلی گرم کردهاند برای وداع، و لبی تر میکنند و اشکی میریزند و آهی! و چه آن هنگام که در قامت مأموری زبده سعی در به دام انداختن اخلالگران اقتصادی دارد.
۲. همکاری در ضیافت به مذاق هر دو طرف چنان خوش آمد که بلافاصله فیلم سلطان را کلید زدند و عربنیا شد بدیل قهرمانان سینمای پیش از انقلاب سینمای کیمیایی؛ آدمی از جنس رضا موتوری که حالا جیببری میکند و البته داستان فیلم نیمنگاهی به جیببر خیابان جنوبی (ساموئل فولر، ۱۹۵۳) دارد. عربنیا انگ سینمای قهرمانپرور کیمیایی بود و مونولوگهای طولانی همراه صحنههای موتورسواری و عاشقانه همه و همه در تثبیت سیمای این قهرمان تازه از راه رسیده نقش داشتند. هرچند کلیت فیلم در تعارض با سیاستهای توسعهگرای دوران سازندگی در کشور بود و نقد ساختوسازهای شهردار کرباسچی که بعدها حرف و حدیثهای زیادی در مورد چگونگی تولید فیلم و نقش برخیها در سفارش و تهیه فیلم نقل محافل شد.
۳. دو سال بعد از این فیلم، عربنیا در نقش محمود بصیرت در شوکران (بهروز افخمی) ظاهر شد که شباهتهای آشکار به جذابیت مرگبار (آدریان لین، ۱۹۸۸) داشت و البته در تیتراژ ابتدایی به تأثیرپذیریاش از پنجره (جلال مقدم، ۱۳۴۹) اشاره شده بود. این فیلم در زمان اکران جنجالهای زیادی به پا کرد که یکی از آنها اعتراض دستهجمعی پرستاران بود به نقشی که هدیه تهرانی بازی میکرد و به زعم مخالفان، این نقش تصویری نامناسب از یک پرستار ارائه میداد. بصیرت مدیر تازهبهدورانرسیده کارخانهای که از زنجان برای عیادت از همکار مصدومش، به بیمارستانی در تهران میآید، با پرستار بیمارستان سیما ریاحی (هدیه تهرانی) آشنا شده و او را صیغه میکند. اما به مرور زمان، رابطه آنها دستخوش تغییر شده و اتفاقات ناخوشایندی برای هر دویشان پیش میآید و رفتهرفته با چهره واقعی مهندس بصیرت آشنا میشویم. فیلم پر از جزئیات است و عربنیا نقش مردی مرموز را که در مرز باریک عشق و خیانت در حال حرکت است، بازی میکند.
۴. او که یکی از پرکارترین بازیگران دهه هفتاد بود، در کنار شاهنقشهایی که هر دو سال یک بار بازی میکرد، انبوهی از فیلمهای بیارزش را هم در کارنامه داشت. اما یکی از آن شاهنقشها، بازی در نقش طاهر در شیفته (محمدعلی سجادی) بود. فیلم که بر اساس رویدادی واقعی و از روی نوشتههای احمد محققی بازپرس ویژه جنایی تهران ساخته شده بود، حکایت زندگی عاشقانه طاهر و روجا را روایت میکند که با عیان شدن خصوصیترین ویژگیهای جسمی روجا توسط فردی ناشناس، موجبات شک و تردید طاهر را به وجود آورده و او از لحاظ روحی و روانی چنان برهم میریزد که کارش به جنون کشیده و سر از بیمارستان روانی در میآورد. عربنیا بهخوبی سیر طبیعی این فروپاشی روحی و روانی را به نمایش میگذارد.
۵. با همه اینها، مهمترین حضور فریبرز عربنیا در مختارنامه، سریال چهلقسمتی داود میرباقری رقم خورد که در سال ۱۳۸۹ پخش شد. سریالی که فیلمبرداریاش بیش از شش سال طول کشید و عربنیا نقش مختار ثقفی، شخصیت پرحاشیه دنیای تشیع را بازی میکرد. شخصیتی که هنوز هم در مورد خوب یا بد بودنش نمیشود با قاطعیت نظر داد و به جمعبندی کلی رسید. سریال برهههای مختلف زندگی، مبارزات و حکومت مختار را با ریزهکاریهای تمام به تصویر کشیده و عربنیا توانسته از این پروژه طاقتفرسا سربلند بیرون بیاید و هر سال دست کم دو ماه، بیشتر شبکههای تلویزیون ایران را به تسخیر خود درآورد. بازی در این سریال بهقدری برایش تأثیرگذار بود که هنوز هم پس از بیش از ده سال نتوانسته از زیر سایه این نقش بیرون بیاید و در مصاحبههای تلویزیونی، گاهی از جایگاه مختار سخن میراند. کاری که نقش مالک اشتر با داریوش ارجمند کرد.