۱۹۶۸ (امیرمهدی پوروزیری)
فیلم با رویکردی مستندگونه به روایت واقعهای میپردازد که از منظر انتخابی نویسنده، فاقد ارزش دراماتیک است و تلاشها برای جبران آن، بهواسطه حضور یا غیبت یک زن در دل درامی مردانه، ناکام میماند. کوتاهی در نمایش لحظات دراماتیک و مکث در مواقع غیرضروری آسیب جدی به ضربآهنگ فیلم و ارتباط مخاطب با شخصیتها وارد کرده است. نبود روابط علی و معلولی بین وقایع و پرسشهای بنیادینی که فیلم در پاسخ به آنها ناتوان است، نه تنها به ایجاد تعلیق در فیلم کمک نکرده بلکه فیلمنامه را همانند نقشه ناموفق عملیات گروگانگیری، با حفرههای متعدد مواجه ساخته است. در بخش مسائل فنی نیز، نسخه نمایش داده شده در جشنواره در بخشهای صداگذاری و جلوههای ویژه اشکالات اساسی دارد.

۱۹۶۸
موسی کلیمالله (ابراهیم حاتمیکیا)
بهرهگیری از تکنولوژی تولید مجازی بهعنوان اولین تجربه سینمای ایران، در کنار ارزش افزودهای که به اثر بخشیده در مواردی روح هنری و زیباییشناسی فیلم را خدشهدار کرده و به نظر میرسد بیش از آنکه این فنآوری در خدمت فیلمساز باشد، تیم اجرایی مغلوب آن هستند و نمونه آن عبور سریع و سهلانگارانه از صحنههای دراماتیک نظیر جدایی مادران عبرانی از نوزادان در آستانه مرگ و در مقابل، درنگ در نمایش تصاویر ساخته این فنآوری است. در اغلب صحنهها، مریلا زارعی بهتنهایی بار دراماتیک فیلم را به دوش میکشد، فرهاد آییش و علیرضا کمالی نیز در حد انتظار ظاهر شدهاند، اما انتخاب سایر بازیگران برای اثری تاریخی با بودجه هنگفت عجیب است. فیلم میتواند از گزینههای جدی رقابت در بخش بهترین بازیگر زن، جلوههای ویژه، چهرهپردازی و موسیقی متن باشد، اما احتمالاً در سایر بخشها رقابت را به دیگر آثار جشنواره واگذار خواهد کرد.

موسی کلیمالله
گوزنهای اتوبان (ابوالفضل صفاری)
روایت داستانی آشنا از تأثیرات مخرب شبکههای اجتماعی بر روان و شخصیت کاربران و مناسبات اجتماعی آنها. در کنار شروع همراهکننده، نقطه قوت فیلم در جلب همدلی مخاطب در همان آغاز است. اما جابهجایی مکرر منظر روایت، از شخصیت اصلی به دانای کل، آسیب جدی به شیوه داستانگویی وارد کرده است. شخصیتهای فرعی رهاشده و بلاتکلیف، در کنار حجم بالای سکانسهایی که نه با هدف پیشبرد درام، بلکه برای نمایش گذر زمان و اتصال سایر سکانسها به کار رفتهاند، موجب شده مخاطب با اثری نامنسجم و نسبتاً آشفته مواجه باشد. طوری که حتی موسیقی متن نیز قادر به پوشش این ضعف نیست و نمیتواند نظم و ترتیبی به این همه صحنههای متعدد بدهد. بهاینترتیب فیلم مجال خلوت با هیچ یک از شخصیتها را نمیدهد و این اگرچه میتواند با توجیه مشابهت با شکنندگی حریم شخصی در فضای مجازی همراه باشد، در نهایت موجب عدم احساس اشتراک و دلبستگی میان مخاطب با شخصیتها شده است. پایان ناامیدکننده فیلم نیز آخرین ضربه را بر پیکر آن وارد کرده و علیرغم ایده اولیه خوب، شاهد اثری ناموفق هستیم.

گوزنهای اتوبان