پدرو پارامو را خوآن رولفو سال 1955 در مکزیک نوشت. در ایران بار اول در 1379 با ترجمهٔ احمد گلشیری منتشر شد و سپس کاوه میرعباسی و کیومرث پارسای هم آن را ترجمه کردند. در دی 1393 با کارگردانی ارشاد رازانی در خانهٔ هنرمندان تهران بر صحنهٔ تئاتر اجرا شد. تصویر روی جلد رمان (نسخهٔ نشر «ماهی») که اهالی یک شهر را به صورت مرده نشان میدهد، گویای فضای غالب داستان است.
خوآن رولفو نویسندهٔ برجستهٔ مکزیکی با نوشتن تنها دو کتابِ دشت مشوش (مجموعه داستانهای کوتاه) و رمان کوتاه پدرو پارامو بر صدر نویسندگان بزرگ آمریکای لاتین آمد. در دوران کودکیاش، حوادث انقلاب مکزیک سبب از بین رفتن زمینهای خانوادگیشان شد، از این رو در پدرو پارامو نیز انقلابیها چندان تفاوتی با راهزنان ندارند که بهسادگی با ارباب (پدرو پارامو) سازش میکنند و فساد و خودخواهی در آنها نیز راه دارد. بحران دیگر زندگی نویسنده، جنگ خونین مذهبی کاتولیکها (1929-1926) است که سبب مرگ والدینش شد و او ناچار در پرورشگاه بزرگ شد. شاید به همین دلیل کشیش و کلیسا نیز در پدرو پارامو رستگاری به همراه ندارند و دعاها و نیایشهایشان را بنا به موقعیت میتوان با پول خرید یا جابهجا کرد.
جهان پدرو پارامو در شهر کوچک «کومالا» میگذرد که ساکنانش انگار با نفرینی ابدی پیشتر مُردهاند. جهانی استعاری که مردم آن با کژرفتاری و تن دادن به شرایطی که ضد آنها عمل میکند خود حاصلخیزی را از آن گرفتهاند و آن را به برهوتی غیرقابلسکونت تبدیل کردهاند. در رمان و فیلم شاهد این فرآیند سقوط هستیم. بنبستی برزخی که بین جهان نیمهزنده جریان دارد با انبوهی از لحظههای گذرا که در آن صدای پژواکها، نجواها، سایهها، حسرتها، جنایتها، آرزوهای بهثمرنرسیده و رازها و گناههای پنهان و شکستهای خواسته یا ناخواسته و… همچون پچپچههای ارواحی سرگردان در کوچهها و خانههای متروک و از بین سقفها و دیوارهای نیمهویرانش به گوش میرسد. از این رو رمان یک راوی ندارد و با چند روایت ناهمزمان، جنبههای گوناگون شخصیت نمادین پدرو پارامو که مجموع ویژگیهای اهالی کومالا را در خود جمع کرده نشان میدهد. او همزمان پدر/ برادر/ همسر و روان پنهان سرکوبگر و مردانه و زیادهخواه مردم کومالا است. او همزمان «خود و دیگری» کومالا است.
ویدئو از کانال آپارات «Sa.Mehran»