در سالهای اخیر که تولیدات سریال بیشتر از همیشه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته، بسیاری از کارگردانان بزرگ سینما نیز به ساخت سریالهای کوتاه و بلند تمایل پیدا کردهاند. از دیوید لینچ فقید و تازه درگذشته گرفته تا پائولو سورنتینو، دیوید فینچر، دنیس ویلنوو، پارک چان ووک و حالا توماس وینتربرگ دانمارکی گزیدهکار. کارگردانی که با دو فیلم شکار (2012) و دور دیگر (2020) توانست چهرهٔ تازهای از سینمای اجتماعی دانمارک ارائه دهد. فیلمهایی سرد و آرام که در بطن خود تراژدیهای مهلک انسانی را روایت میکنند. الگوی اتهام در شکار و کندوکاو سرمستی در دور دیگر، دو روی سکهٔ جهانبینی وینتربرگ را به مخاطبانش نشان دادند. البته جذابیت دیگر این دو تجربهٔ وینتربرگ حضور مدس میکلسن به عنوان بازیگر در کنار او بود؛ بازیگری تمامعیار که بهراحتی موفق شد شمایل دو شخصیت پیچیدهٔ قربانی/ متهم را بهخوبی ایفا کند.
اما این بار وینتربرگ بدون حضور بازوی توانمندش در بازیگری به سراغ ایدهای جذاب و عجیب رفته که در نگاه اول میتواند بنمایهٔ یک فیلم علمیخیالی باشد: به دلیل گرمایش زمین و بالا آمدن سطح آب، تمام دانمارک بهزودی زیر آب غرق خواهد شد و تمامی ساکنان باید کشور را تخلیه کنند! اما وینتربرگ در مینیسریال خانوادههایی شبیه ما این ایده را با لحن همیشگی خودش و تمرکز بر جنبههای انسانی پیش میبرد. او خانوادهای جوان و سرزنده خلق میکند که به آرامی درگیر این پیشآمد ناگوار میشوند و با نزدیک شدن به زمان تخلیهٔ کشور آنها بیشتر و بیشتر با ریشههای خود در منجلاب فرو میروند.
خانوادههایی شبیه ما در عین سادگی و روان بودن روایتش شبیه به یک رمان سترگ روسی است. ایدهٔ مهاجرت اجباری که با نگاهی هوشمندانه از خاورمیانه به قلب اروپا منتقل شده، روایتی ماجراجویانه را رقم میزند که در چند کشور دانمارک، فرانسه، رومانی و انگلستان پیش میرود. وینتربرگ بار دیگر موفق شده یک تراژدی انسانی را در دل درامی معاصر و خانوادگی روایت کند. در عین پایبند بودن به واقعگرایی روایت، وینتربرگ جنبههایی از رئالیسم جادویی، کهنالگو و تاریخ را هم ضمیمهٔ جهان روایتش کرده است. در جهان وینتربرگ همه چیز بهسادگی اتفاق میافتد، حتی مرگ و ویرانی و فقدان.