Search

چنان که هستم، هستم

نقد فیلم «یک مرد متفاوت»

سینما همواره هشدارهای اساسی در مورد مسیر بشر را به او داده است؛ از هشدارهای سنگین اکسپرسیونیست‌های آلمان در مورد جنگ جهانی دوم تا اخطار شیوع ویروس کرونا. باید دید تجربهٔ جهان‌های فوق تکنولوژیک و هوشمند و دنیای ناانسان‌های هوشمند در 2001: یک ادیسهٔ فضایی و بلید رانر و نابودگرها، کی به وقوع خواهد پیوست! یکی از هشدارهایی که در قرن بیست‌ویکم، کم‌وبیش در فیلم‌ها دیده‌ایم، در مورد مفهوم «زیبایی» است. این که زیبایی چیست و انسان حال حاضر آن را چه‌گونه تعریف می‌کند. اما اکنون پدیدهٔ دست بردن به طبیعت انسان، آن قدر عادی شده که شاید چندان انتظار به چالش کشیدنش هم در جامعه نباشد. در دهه‌های 1950 و 60، دو فیلم درخشان در مورد نقاب گذاشتن انسان‌ها، فیلم‌های بعدی را بسیار تحت تأثیر قرار دادند؛ اولی سرگیجه از آلفرد هیچکاک بود و سپس چهرهٔ دیگری از کارگردان ژاپنی هیروشی تشیگاهارا. هر دوی این فیلم‌ها، به داستان‌های عمیق ارتباط انسانی به شکلی می‌پردازند که در ابتدا، تغییر چهره برای شناخته نشدن را الگوی کشف رازها معرفی می‌کنند ولی در نهایت به ما نشان می‌دهند که تغییر چهره، هیچ چیز را تغییر نمی‌دهد و انسان‌ها همان‌اند که هستند، با هر چهره و نقابی.

یک مرد متفاوت فیلمی درخشان در مورد عمق گرایش انسان به ذات طبیعی‌اش و دردها و رنج‌های مهلکی است که به واسطهٔ جدا شدن از آن متحمل می‌شود. موضوع و روند فیلم‌نامه به طرز عجیب و ساده‌ای ما را با نقاب‌های‌مان مواجه می‌کند. آن وضع دردناکی که در زمان (کیم کی‌دوک، 2006) به انسان‌ها هشدار می‌دهد که دست بردن در ظاهر طبیعی با هدف برگشتن به نسخهٔ جوان‌تر و جذاب‌تر خود می‌تواند زندگی‌شان را نابود کند، در یک مرد متفاوت با داستانی ساده که رگه‌هایی از کمدی سیاه آمریکایی را با خودش حمل می‌کند، بیان می‌شود. این که زیبایی یک مدل نه‌تنها نقطهٔ قوتش است، بلکه به‌راحتی تبدیل به معضل اساسی زندگی‌اش می‌شود، با انتخاب‌های دقیق نویسنده و کارگردان، به طرزی باورنکردنی تأثیرگذار می‌شود. فهرستی از این انتخاب‌ها می‌توان فراهم کرد که در آن مرد بودن این نقش و نرفتن به سراغ جزییات تغییر چهره [و ژانر بادی هارور] از مهم‌ترین آن‌هاست. شاید همین دو انتخاب، دلیل عدم استقبال از این فیلم در مقایسه با ماده/ The Substance (کورالی فارژا، 2024) است که با موضوعی مشابه، در همین سال اخیر بسیار مورد توجه جشنواره‌ها و مخاطبانان قرار گرفت. اما به نظر می‌آید چنین فیلم‌هایی کارکرد خود را از دست داده‌اند و صرفاً به هشدارهای قرمزی بدل شده‌اند که شاید جنبهٔ اروتیک‌شان همچنان بر اخطاری که می‌دهند، می‌چربد. اما در یک مرد متفاوت انتخاب گروه جمع‌وجور بازیگری و جنس فیلم‌برداری و کارگردانی باعث می‌شود مدام به مضمون فیلم فکر کنیم و مثل ماده، تحت تأثیر جلوه‌های بصری خیره‌کنندهٔ فیلم نباشیم.

ویدئو از کانال آپارات «پارس نما»

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *