تیتراژ تعارض از چهار تصویر مربع تشکیل شده که هر مربع تصویر یک دوربین مداربستهٔ ترافیک است. هر مربع که مشکی میشود، اسم یا اسامی عوامل تولید فیلم در آن قرار میگیرد. این تیتراژ معرفی خوبی برای فیلمی است که بهتمامی از طریق تصاویر ضبطشده توسط دوربینهای مداربسته روایت میشود و به این جهت اثر خاصی است.
محمدرضا لطفی که خود را بیشتر یک منتقد میداند و اکنون عضو شورای مرکزی انجمن منتقدان است، چند بار تکرار کرده فیلمش سیاسی نیست. مسلماً هم در فروردین 1398 که فیلمبرداری تعارض تمام شد، چنین چیزی را در ذهن نداشته. اما حوادث آبان همانسال و بعد سال 1401 ذهن تماشاگر را به سمت دوربینهای امنیتی و حس کنترل هدایت میکند. به قول شخصیت اصلی فیلم، رضا تمدن حیدرآبادی: «یه جورایی به تمام دوربینهای مداربسته که دارن آدم رو کنترل میکنند، حساسیت پیدا کردم! اون قدر توی این ماجرا غرق شدم که احساس میکنم پشت همهٔ این دوربینها یک نفر هست؛ یک نفری که چهارچشمی داره منو نگاه میکنه!» ایدهٔ جالب استفاده از تصاویر سه یا چهار دوربین زیر تصویر بزرگ دوربین اصلی، در بخشهایی از فیلم ادامه پیدا میکند.
نام اولیهٔ فیلم، ریست/ Reset بوده که بهخوبی حالوهوای شخصیت اصلی فیلم را منتقل میکند. در واقع ذهنیت او در مورد افراد و وقایع مدام ریست و بازآفرینی میشود. ظاهراً زمان پروانهٔ نمایش طبق یک دستور جدید استفاده از اسامی خارجی ممنوع شده. جالب اینکه فیلم در جشنوارههای خارجی با همان نام Reset عرضه شده است.
فیلم با حرفهای رضا تمدن روی تصویری که دو نفر را هنگام نصب دوربین مداربسته نشان میدهد، آغاز میشود که میگوید صاحبکارش برای کنترل او چند دوربین کار گذاشته. بعد که میفهمد صاحبکار یک آرایشگاه زنانه هم دارد، پیش خود فکر میکند حتماً زنی آنجا مشغول کنترل اوست و این موضوع سبب آشناییاش با زنی میشود که در آرایشگاه کار میکند. فیلم از صدای تمدن به عنوان راوی تصاویر دوربینهای مداربسته از مکانهای مختلف استفاده کرده و حتی گاه در روایتش به نوعی کارگردانی هم میکند: جایی که وارد اتاق میشود و آواز میخواند، تصویر را به عقب برمیگرداند تا با تعریف دوبارهٔ روایت، بار دیگر وارد اتاق شود. قطعها بین دوربینها در مکانهای مختلف در فیلم بهنرمی صورت میگیرد و آزاردهنده نیستند.
هر چه فیلم به پیش میرود، بیشتر با پریشانی ذهن تمدن آشنا میشویم. در دو مکان مشابه، او با روانپزشک و یک مامور پلیس ملاقات میکند و ماجرا با ادعاهای تمدن در مقابل آن دو دقیقتر شکل میگیرد. بهتدریج تناقضهای او در تعریف وقایع شک تماشاگر را برمیانگیزد. مثلاً جایی که میگوید به خانهٔ نامزد سابق همسرش رفته، نماهایی از بیرون خانه که تردیدش را نشان میدهد، شک ما را در روایت درگیری در آپارتمان نامزد سابق برمیانگیزد. بعد مادری را که در صحنهٔ قبل فوت شده در صحنهٔ تولد راوی میبینیم. وقتی نامزد سابق را با ناشر کتاب تمدن یکسان میبینیم، بیشتر به روایت تمدن شک میکنیم. همسرش شهلا نیز در روایتهای مختلف تکرار میشود.
ویدئو از کانال آپارات «فیلم اینفو»