موفقیت فیلمهایی نظیر اتاق معلمان و در جبهه غرب خبری نیست (۲۰۲۲) تأییدیست بر وضعیت سلامت پرشور سینمای معاصر آلمان. فیلم ایلکر چاتاک بر اساس واقعیتهای سیستم آموزشی مدارس در اروپا ساخته شده است. شاید مثال برف و بهمن مثال درست و مناسبی در رابطه با این سیستم آموزشی باشد. گلولهای برفی را در نظر بگیرید که از شیب کوه در حال غلتیدن به سوی پایین است. در ابتدا، فقط یک گلولهٔ برفی کوچک و بیخطر است. با پایین آمدن، حجم و سرعت آن افزایش مییابد و تبدیل به بهمنِ مرگبار و ویرانگر میشود. بهمنی که نواک شخصیت اصلی فیلم را زیر انبوهی یخ و برف مدفون میکند.
افرادی که در زمینهٔ آموزش کار کردهاند، بهخوبی میدانند آنچه که با آن سروکار دارند دقیقاً آموزندهترین نیست. ضربالمثل یا نقلقولی قدیمی و خندهدار از وودی آلن وجود دارد که میگوید: «اگر شخصی نمیداند چه کاری انجام بدهد، تدریس میکند، و اگر تدریس دادن بلد نباشد، تربیتبدنی تدریس میکند». البته این یک نقلقول است و دربارهٔ بسیاری از معلمها صِدق نمیکند. اتاق معلمان تصویری از این وضعیت میسازد که ابتدا کوچک بهنظر میرسد، اما مانند گلولهٔ برفی رشد میکند تا زمانی که بهطور کامل آرامش و ثبات را به هم میزند.
چاتاک و دانکر در اینجا نیز مانند فیلم قبلیشان، گفتار معتبر است یا من بودم، هستم، خواهم بود (2019) بر ارزش و اهمیت کلمات تأکید دارند. چاتاک از قالب فیلمسازی معمولی استفاده میکند که با نور اجتماعی پسزمینه به کاوش در جنبهٔ کابوسآمیز زندگی در مدرسه میپردازد. فیلم بر اساس دیالوگهایی در آستانهٔ فروپاشی عصبی بین کارلا و بقیهها شخصیتها پیش میرود و با موسیقی ماروین میلر، تدوین دقیق گِزا یاگِر و چهرهٔ مضطرب بِنِش، در فضای آشفتهٔ رئالیسم اجتماعی انگلیسی با الگوبرداری از کن لوچ، مایک لی و آلن کلارک حرکت میکند. لئونی بِنِش که در آلمان بهخاطر آثار تلویزیونی بسیارش و همچنین حضور در فیلمهایی مانند روبان سفید (میشائیل هانکه, 2009)، رنگها در تاریکی (سوفی هلدمن، 2010)، ۸ ثانیه (عمر فاروق سوراک، 2015) و درسهای فارسی (وادیم پرلمن، 2020)، شناخته میشود در اینجا بازی درخشانی از خود ارائه میدهد. فیلم بهدقت تضاد بین ایدئولوژی تا حدی سادهلوحانه یا غیرواقعگرایانه/عملگرایانهٔ کارلا و یکی دیگر از همکارانش لوره زمنیک، و دیدگاه درستتر یا کمتحملتر معلم دیگر به نام توماس را تحلیل میکند.
کارگردان نه تنها بیننده را از خواب بیدار میکند بلکه به او تلنگر میزند. رویدادهای اتاق معلمان ساده، تقریباً روزمره و ارتباط نزدیکی با مدرسه دارند. با اینحال، بر تصمیمات انسانی و واکنش مدرسه به آنها تأکید دارد. فیلم دربارهٔ احساس شخصی از عدالت در تقابل با عدالتهنجاری (بوروکراسی) است و درام را باید در جدایی این دو جست. این نه منحصراً، بلکه در درجهٔ اول، در مورد فروپاشی کامل سیستم نهادی مدرسه است، جایی که همه هر کاری را بهخوبی انجام میدهند، اما وضعیت لحظهبهلحظه بدتر میشود.
اتاق معلمان (Teachers’ Lounge)
کارگردان: ایلکِر چاتاک. فیلمنامه: یوهانِس دونکِر، ایلکِر چاتاک. مدیر فیلمبرداری: جودیت کافمن. موسیقی: ماروین میلر. تدوین: گِزا یِگار. بازیگران: لئونی بِنِش (کارلا نواک)، میکائیل کلامِر (توماس لیبِنوِردا)، رافائل استاخویاک (میلوش دودِک)، آنهکاترین گومِش (دکتر بِتینا بوم)، ایوا لوبائو (فریدریکه کان)، لئونارد اِشتاتنِش (اسکار)، کاترین وِهلیش (لوره زِمنیک). محصول: آلمان، ۹۹ دقیقه.
هامبورگ، آلمان. کارلا نواک یک معلم جوان ریاضی و تربیتبدنی وقتی یکی از شاگردانش مظنون به دزدی میشود تصمیم میگیرد درگیر شود. گرفتار شدن بین ایدهآلهایش و سیستم مدرسه، عواقبی برای او و مدرسه در پی دارد.