ابراهیم در آتش

۱. ارتفاع پست منهای صحنه پایانی‌اش، که در تعارض با رئالیسم حاکم بر کلیت فیلم قرار دارد، بهترین اثر ابراهیم حاتمی‌کیا تلقی می‌شود که بخش زیادی از آن به فیلم‌نامه قرص و محکم اصغر فرهادی برمی‌گردد که چندین و چند بار مخاطب را با شوک اساسی مواجه کرده و روند داستان را تغییر می‌دهد. شیوه‌ای که بعدها در فیلم‌های خود فرهادی نمونه کامل‌تر آن را مشاهده کردیم و تبدیل شد به امضای این نویسنده و فیلم‌ساز. اما با این حال، سهم حاتمی‌کیا هم در تبدیل این سناریو، به فیلمی روپا و جذاب نباید نادیده گرفته شود. فیلمی که بخش بیشتر آن در فضای محدود و بسته یک هواپیما می‌گذرد اما تنوع قاب‌ها و همچنین بازی‌های دیدنی بازیگران و ریتم مناسب، چنان جذابیتی به کل کار بخشیده که بیننده در طول فیلم احساس خستگی نمی‌کند و همواره پابه‌پای داستان پیش می‌رود و با تمام شخصیت‌ها همذات پنداری می‌کند.

۲. آژانس شیشه‌ای، با عنوان نخستین تمرین حاتمی‌کیا برای فیلم‌سازی در محیطی بسته، فرزند زمانه خویش است. اتفاقاتی که در میانه‌های دهه ۱۳۷۰ در جامعه ایران رخ داد و مرزبندی‌های آشکار سیاسی‌اجتماعی بین شهروندان پدید آورد، در ادامه سینمای حاتمی‌کیا را هم متأثر ساخت. این فیلم که با نیم‌نگاهی به بعدازظهر سگی (سیدنی لومت، ۱۹۷۵) ساخته شده بود در مسیر تولید چنان رنگ و بوی ایرانی گرفته که در جزییات، شباهت چندانی به نسخه خارجی‌اش نداشته و می‌تواند به عنوان اثری مستقل مورد ارزیابی قرار بگیرد. هدف عمده حاتمی‌کیا در این فیلم پیدا کردن جایگاه آرمان‌ها در فضای سیاسی غالب آن روزهای جامعه ایران بود. در حالی‌که در رویکردی جزئی‌نگرانه به فیلم، مخاطب می‌توانست حق را به سلحشور (رضا کیانیان)، گروگان‌ها و حتی پسر حاج کاظم بدهد و سؤال فیلم‌ساز جستن جایگاه آرمان‌هایی چون عباس در این میانه بود. فیلم‌ساز هرچند آشکارا دست به سوگیری زده و غمخوارانه با حاج کاظم و عمل غیرقابل دفاعش همراه شده، اما در چندین و چند صحنه با مونولوگ‌های طولانی سلحشور، موضع طرف مقابل را هم بی‌کم‌وکاست ندانسته و حتی وضعیتی به وجود می‌آورد که بخش زیادی از مخاطبان با گزاره‌های منطقی سلحشور هم‌داستان شوند و دوست داشته باشند هر کاری از کانال مخصوص به خود پیگیری شود و آنارشیسم و غوغاسالاری جای خود را به قانون‌گرایی بدهد.

۳. حاتمی‌کیا روبان قرمز را بلافاصله بعد از آژانس شیشه‌ای ساخت که به نوعی ادامه مجادله‌های پرویز پرستویی و رضا کیانیان را این بار نه در فضای محدود آژانس، که در کویری خشک و بی‌انتها نمایش بدهد. رقابتی که این بار بر سر یک زن – که نمادی از مام وطن – است تداوم می‌یابد و داود (پرستویی) که کارش خنثی کردن مین است، با مردی افغانی به نام جمعه (کیانیان) در این برهوت مواجه می‌شود. حاتمی‌کیا این بار نیز آشکارا جانب داود را گرفته که انگار صاحب این آب و خاک است. ولی زن بیشتر به جمعه تمایل دارد چرا که هم زبان زنان را بهتر می‌داند و هم اهل شعر و ترانه و موسیقی است.

۴. به رنگ ارغوان شباهتی آشکار به فیلم زندگی دیگران (فلوریان هنکل فون دونرسمارک، ۲۰۰۶) دارد که جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان را به دست آورد. ولی نکته باارزش این‌جاست که به رنگ ارغوان پیش‌تر از زندگی دیگران ساخته شده و داستان علاقه‌مندی یک مأمور اطلاعاتی به سوژه مورد تعقیبش را روایت می‌کند. بازی حمید فرخ‌نژاد علی‌رغم توقیف چندساله در زمان نمایش باز هم تازه بود و در این فاصله حتی نمایش جهانی زندگی دیگران نیز نتوانست سیل واکنش‌های مثبت نسبت به این فیلم را کمتر کند.

۵. از کرخه تا راین در ۱۳۷۱ ساخته شد و پنجمین اثر ابراهیم حاتمی‌کیاست، ولی از آن‌جایی که در فیلم‌های قبلی‌اش، از تیم بازیگری حرفه‌ای استفاده نکرده بود، این فیلم نخستین تجربه حاتمی‌کیا در این زمینه محسوب می‌شود که البته بخش بیشتر فیلم در آلمان فیلم‌برداری شده بود و این هم نکته متمایزکننده دیگری بود که فیلم را در کارنامه «ابراهیم» برجسته‌تر می‌کرد. فیلم به حضور مجروحان شیمیایی در کشور آلمان و روند درمان‌شان می‌پردازد و داستان مواجهه برادری نابیناشده در جنگ با خواهر مهاجرت‌کرده را روایت می‌کند. حاتمی‌کیا در نشان دادن فضای رابطه‌ها موفق عمل کرده و چند صحنه ماندگار در سینمای ایران آفریده است. از جمله صحنه پناهنده شدن یکی از مجروحان، که تا آن زمان تابو محسوب می‌شد و صحنه شکایت از خدا در کنار رود راین که همزمان شده با شکایت یک دائم‌الخمر و البته صحنه سیلی خوردن سعید و تصفیه حساب رزمنده – حالا پناهنده شده – که هیچگاه از خاطر نمی‌رود. این فیلم موجبات تثبیت یک سری نشانه‌ها از جمله پلاک را در سینمای حاتمی‌کیا بوجود آورد!

4 پاسخ

  1. از 5 فیلم بیشتر آثار خوب از حاتمی کیا سراغ داریم ضمن اینکه در ازکرخه تاراین هم بازیگران ناشناخته حضور داشتند.

  2. فیلم چ و خاکستر سبز از فیلم های ماندگار ابراهیم حاتمی کیا هستند . ضمنا فیلمنامه ارتفاع پست هم اضغر فرهادی به تنهایی ننوشته و با همکاری ابراهیم حاتمی کیا بوده .

  3. البته نظر شخصی من است اما بنظرم دیده بان همچنان با اختلاف بهترین فیلم حاتمی کیاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *