چه کسی تصور یا پیشبینی میکرد که فرزند یکی از سینماگران جوانی که از دل یک نهاد انقلابی (حوزهٔ هنری سازمان تبلیغات اسلامی) بیرون آمده بود و با ساختن فیلمهای انقلابی گودال (1367)، آخرین شناسایی (1372)، پرندهٔ آهنین (1370) و… یکی از امیدهای نهادهای رسمی برای خلق آثاری پروپاگاندایی محسوب میشد، روزی روزگاری با کمک مالی همان پدر یکی از تندترین و بهترین آثار ضد جنگ سینمای ایران را خلق کند؟ این تفاوت یا بهتر بگویم تغییر نسلها طی یکیدو دهه، از عجایب روزگار ماست.
در جهنم باران نمیبارد، پس از چند فیلم کوتاه، نخستین ساختهٔ بلند زهرا شاهحاتمی، فرزند علی شاهحاتمی، پس از چرخی محدود در چند گوشه از جهان، در مرداد و شهریور مهمان سالنهای اغلب کمتماشاگر گروه سینمایی هنر و تجربه بود. آنان که موفق به دیدن این فیلم واقعاً تجربی شدند، از همان نماهای نخست دریافتند که شاهد فیلمی غیرمتعارف و به تعبیری آخرزمانی هستند. فیلمی در مذمت جنگ؛ از دفاع مقدس گرفته تا جنگهای ویرانگری که هماکنون در چند نقطهٔ جهان جریان دارد. و عجیب این که برخی همچنان نگران وقوع جنگ جهانی سوم هستند؛ غافل از این که سالهاست درگیر جنگهای جهانی هستیم و تا زمانی که کارخانههای اسلحهسازی باقیمانده از دو جنگ پیشین در کار تولید هستند، این جنگها مدام در جریان خواهند بود.
زهرا شاهحاتمی فیلمش را با حس تنفر کامل از جنگ با فرمی متفاوت ساخته تا بر جنبهٔ جهانشمول این پدیده کریه تأکید کند. در سرتاسر فیلم اثری از جغرافیای مشخصی دیده نمیشود مگر نماهایی از گورستان و علامت صلیب بر سنگ قبرها، که اشارهای به جهان مسیحیت دارد. اما نشانههای دیگری نیز در فیلم هست که نگاه ما را به درون مرزهای جغرافیایی خودمان راهنمایی میکند. از جمله لباسهای بازمانده از شهدای جنگ که شستوشو شده و در فضای مخوف یک سوله روی بند رخت آویزانند. این لباسهای خاکیرنگ شباهت فراوان به لباس رزمندگان ایرانی در جنگ هشتساله دارد. نشانهٔ دیگر، استفاده از یک قطعه موسیقی ایرانی روی عنوانبندی پایانی فیلم است. در طول فیلم بیشتر قطعاتی از موسیقی غربی یا سمفونیک را میشنویم که همتراز با سنگ قبرهایی که اشاره شد، بر فضای غربی حاکم بر موضوع و مضمون فیلم اشاره میکند. اما مخاطبان با شنیدن این موسیقی اصیل ایرانی که همراه با صدای حزین زنی شنیده میشود، شوکه میشوند که چرا ناگهان اینجوری شد؟ این موسیقی از کجا سر برآورد؟ طی فیلم خیال میکردیم با اثری فرامرزی – دستکم از نوع اروپای شرقی – روبهروییم. و راز فیلم در همین شیطنت ملیح است. چون با این غافلگیری، به ما یادآوری میشود که جهنم مورد اشاره در نام فیلم، کدام نقطه از جهان است.
تیزر از کانال آپارات «هنر و تجربه»
یک پاسخ
علی شاه حاتمی چه در فیلمهای اولیه اش چه میانی چه کمدی های اخیرش در پی ارائه ایدئولوژیک های مرسوم نبوده و با بعضی فیلمسازان هم نسلش که ایدئولوزیک را جزیی از بدنه فیلمسازی خود میدانند متمایز است و ساخت فیلم اخیر هم که تعجب اقای طالبی نژاد را به همراه داشته طبیعی است از فیلمسازی که در پی تئوری های رایج فیلمهای جنگی نرفته.