فریدون گُله هفت فیلم ساخت و 27 فیلمنامه نوشت که فیلم شدند. در کارنامهٔ فیلمنامهنویسیاش هم کوچهمردها هست هم کافر و مصطفیلره، هم درختان ایستاده میمیرند و هم سام و نرگس و آکواریوم که از آخرین نوشتههای اوست. گرچه کمکار بود اما آثار قابلاحترامی دارد. فارغ از پایانبندی تحمیلی، همچنان دشنه تصویری واقعی از جامعهٔ آن روز و زنان گیرافتاده در دوزخِ «قلعه» ارائه میدهد؛ روایتی ساده از عشق مرد به زنی روسپی و نقبی به پوستهٔ زیرین شهر نو و آدمهایش. در مهر گیاه نگاهی متفاوت به زندگی شخصی و روانشناختی آدمها دارد و در زیر پوست شب روایتی ساده را در قالبی مستندوار روایت میکند و مهمتر از همه مهمترین فیلم خیابانی سینمای ایران را ساخته که در آن، شهر و خیابان به عنوان شخصیتی اصلی نقش دارد. کندو به نوعی بلوغ سینمایی فریدون گله است که پس از کافر و زیر پوست شب و دشنه، برآمده از حضور و نگاه او در زیست طبقهٔ فرودست جامعهٔ ایران و بهخصوص تهران است.
فریدون گله سینمایی منحصربهفرد داشت، با مؤلفههایی خاص او، دیالوگهایی که به آثار کیمیایی پهلو میزند اما از سینمای ناب و نشانههای بصری و سینمایی همانند آثار بیضایی و تقوایی هم بهره برده است. گله هرگز آن گونه که سزاوارش بود دیده نشد، در حالی که نوآور و خلاق بود. در جهان سینمایی او مستندنگاری جامعهٔ اطراف و فضاسازی مبتنی بر موقعیت، بسیار قابلتوجه است. در گفتوگویی مهر گیاه را فیلم محبوبش اعلام کرده اما بیشک در بین آثارش کندو اثری متفاوت، ماندگار و سرشار از زیرمتن و دلالتهای سینمایی است؛ با فیلمنامهای دقیق به همراه داستانی پرکشش و گرهافکنی و گرهگشاییهای هوشمندانه.
لوکیشن در سینما میتواند تنها بخشی از روایت یا فضاسازی نباشد و خود بدل به شخصیتی اصلی در اثر شود، چنان که در نمونههای برجستهای مانند دستها روی شهر (فرانچسکو رُزی) یا بچههای خیابان (نانی لوی) شهر و خیابان به بخشی از داستان بدل شده است. یا بدل کردن یک مکان به بخشی از هویت فیلم مثل آنچه در سینما پارادیزو (جوزپه تورناتوره) رخ میدهد و کارگردان، سینما را به قلب اتفاقات داستان بدل میکند.
در سینمای ایران و در قالب سینمای خیابانی آثار مختلفی را میتوان نام برد، از مجموعه فیلمهای فرزان دلجو در پیش از انقلاب که به آدمهای کوچه و خیابان میپردازد تا نفس عمیق (پرویز شهبازی) که بهنوعی مهمترین فیلم پس از انقلاب با موضوع سرگشتگی جوانان است و در خیابان روایت میشود. اما بیتردید مهمترین فیلم در این گونهٔ سینمای ایران کندو است. در کندو تهران و لالهزار آن روزها بدل به بخشی از روایت داستان میشود به نحوی که قابلحذف نیست.