در ستایش اراده‌ای توقف ناپذیر

تفاوت بک‌گراند دو عکس، عصاره فعالیت و شیوه زیست توقف‌ناپذیر هنرمندی است که در مرکز قاب قرار دارد و از محیط پیرامونش با تکیه بر خود، چنان استفاده می‌کند که تحسین دیگران را برمى‌انگیزد.

در را به روی او ببندید! او بلد است چگونه از خشم و بغضش به عنوان محرکی برای ساخت آثارش بهره ببرد؛ حال چه آن سوی در، ژان‌لوک گدار، دوست قدیمی‌اش باشد (محرک ساخت فیلم Faces Places در ۲۰۱۷) ماجرای باز نکردن درِ خانه توسط گدار بر روی آنیِس و جی آر که از قبل با او قرار ملاقات داشتند) و چه جواب رد تهیه‌کنندگان لس‌آنجلسی (محرک ساخت فیلم Lions Love در ۱۹۶۹)، همه در برابر اراده آهنین و توأم با شوخ‌طبعی او قافیه را می‌بازند؛ حت سرطان و شکست چندین ساله آن تا ۹۰ سالگی!

پس از مرگ شوهرش – ژاک دمی، کارگردان شهیر فرانسوی – غم حاصل از فقدان او را، به ترتیب به فیلم‌های Jacquot of Nantes – 1991 و The Young Girls Turn 25– 1993 و The World of Jacques Demy– 1995 تبدیل کرد و مثل همیشه سکون و پذیرش ناملایمت‌‌های زندگی، آخرین گرینه‌ای بود که به آن فکر می‌کرد.

آنیس کارش را با عکاسی از تئاتر آغاز کرد و با اولین فیلمش «La Pointe Corte – 1955» یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما را ساخت؛ فیلمی که تأثیر زیادی روی ساختار فرمالیستی فیلم‌های موج نویی پس از خودش گذاشت و برای مدرنیست‌های موج نویی یک نقشه راه بود. به اعتبار همین فیلم، بعدها لقب مادربزرگ موج نو به او داده شد.
در شماره تاریخی ۱۳۸ «کایه دو سینما» که در دسامبر ۱۹۶۲ با عنوان موج نو منتشر شد، تنها نام سه فیلم‌ساز زن در فهرست فیلم‌های ساخته‌شده آمده، که یکی از آن‌ها – جدا از جنسیت فیلم‌ساز- به خاطر سال ساختش توجه‌برانگیز است؛ آنیس با اولین فیلمش، چهار سال پیش از ساخت فیلم نمادین موج نو سینمای فرانسه، یعنی «چهارصد ضربه- ۱۹۶۹»، اولین فیلم موج نو را ساخته بود.

گرچه ویژگی افراد حاضر در جنبش سینمایی موج نو، رفاقت و همکاری آنها با یکدیگر بود اما آنیس در آن جمع وصله‌ای ناجور تلقی می‌شد. گدار در قلمروی ایده‌ها و نظریات سیاسی-مارکسیستی از تکنیک‌های سینمایی بهره می‌برد تا روایت/ پرسوناژهای فیلم‌هایش، مانیفست‌های او را تجلی بخشند و آنیس در قطب مخالفِ استراتژی فیلم‌سازی گدار از تمام ظرفیت‌های تکنیکی و روایی استفاده می‌کرد تا شخصیت‌های هایپر-رئال و شبه‌حقیقی را به تصویر بکشد و همین نگاه او به سینما که ببشتر متعلق به جنبش «سینما حقیقت» بود تا موج نو فرانسه، باعث ش موج نویی‌ها او را خیلی از خودشان ندانند. (هرچند که تروفو از تحسین کنندگان آنیس بود)

چند سال بعد، آنیس معروف‌ترین فیلم کارنامه‌اش «Cleo from 5 to 7– 1962» را ساخت. فیلمی پُست‌فمینیستی که با توجه به دیدگاه‌های آنیس از مانیفست فمینیسم، مورد انتقاد بعضی از فمینیست‌های آن زمان قرار گرفت. پرهیز آنیس از الگو و فیگور زنانگی مثبت در آن فیلم، در مقابل نمایش کنش زن به مثابه موجودیتی حاصل از قراردادهای فرهنگی، نشان می‌داد که ایده‌های او مانند اولین فیلمش، در رابطه با فمینیسم هم جلوتر از زمانه‌اش ایستاده و طبعاً دور از کانون توجه در زمانه خود قرار می‌گرفت.

اما امروزه از آنیس واردا به عنوان یکی از بزرگ‌ترین، تأثیرگذارترین و الهام‌بخش‌ترین هنرمندان تاریخ یاد می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *