آرشیو مطالبسرمقالهشماره ۳۵

سينما همهٔ سينماست

سرمقاله شماره ۳۵

و اما جشنوارهٔ فیلم فجر… زمانی این جشنواره، همهٔ سینمای ایران بود، و حتی زمانی که نمایش در جشنواره به عنوان شرط اکران عمومی حذف شد، باز هم جشنوارهٔ فجر جامعیت خود را به عنوان ویترین (و گاهی آیینهٔ تمام‌نمای) سینمای ایران از دست نداد. زمانی بود که با وجود همهٔ محدودیت‌ها سینما، همهٔ سینما بود. دوپارگی و چندپارگی از زمانی شروع شد که تصمیم بر ریل‌گذاری شد. و سال به سال جدایی و تفاوت مسیرها آشکارتر. هرچند همین حالا هم این جشنواره آیینهٔ تمام‌نمایی از سینمایی است که ریل‌گذاران و برنامه‌ریزان دوست دارند و تلاش می‌کنند از سینمای ایران بسازند و البته اطمینان داریم که همین هم عمیقاً مطلوب‌شان نیست. اما همه باید بدانیم که سینما، همهٔ سینماست.

از 37 سال پیش و برگزاری پنجمین دورهٔ جشنوارهٔ فجر، ما هم شروع به انتشار ویژه‌نامهٔ جشنواره کردیم و کار به آن‌جا رسید که برای دوست‌دار جدی سینما و تماشاگر جشنواره‌رو، جشنوارهٔ فجر بدون ویژه‌نامهٔ مجلهٔ «فیلم»، رسمیت نداشت؛ انگار چیزی کم داشت. سال‌ها گذشت. زمانه عوض شد. اینترنت به کمک‌مان آمد و به تعبیری بر همهٔ زندگی‌مان سایه انداخت. مناسبات و ابزار فیلم ساختن و عرضه و نمایش فیلم عوض شد، در دنیای رسانه انقلاب شد، رسانه‌های آنلاین و فضای مجازی بر رسانه‌های چاپی غلبه کرد و مهم‌تر از همه این که نسل‌های جوان سینماگر به‌تدریج از راه رسیدند و با استفاده از امکانات تکنولوژی جدید، نمی‌خواستند به محدودیت‌های گذشته تن بدهند؛ نمی‌خواستند تمکین کنند، چون زمانه عوض شده است.

ما در سال‌های وقوع این دگرگونی‌ها نیز با اصرار سعی کردیم همان روال و رویهٔ گذشته و سنت انتشار ویژه‌نامهٔ جشنواره را ادامه بدهیم اما هر سال این کار سخت‌تر می‌شد. در پنج‌شش سال گذشته، سخت‌تر از همیشه. رویدادهای سیاسی، تحولات فرهنگی، تنگناهای اقتصادی، افزایش هزینه‌ها، محدودیت‌ها، فضای تحریم جشنواره نزد بسیاری از سینماگران و نویسندگان به دلایل آشکار، انتشار ویژه‌نامه را تبدیل به روندی جان‌فرسا کرد. به‌خصوص که با  فضای رسانه‌ای جدید و سلطهٔ رسانه‌های دیجیتال، نیاز به چنین ویژه‌نامه‌هایی هم مانند دهه‌های گذشته احساس نمی‌شود. حالا پرداختن به هر رویدادی، از جمله رویدادهای فرهنگی، سازوکار دیگری دارد. زمانی ما اصرار داشتیم به عنوان ماهنامهٔ سینمایی همهٔ رویدادهای مرتبط با کارمان را ثبت کنیم یا به آن واکنش نشان بدهیم. حالا دیگر نه امکانش هست و نه ضرورتش. حالا ما به عنوان یک نشریهٔ سینمایی، همان طوری که بنا به ضرورت و جبر زمانه به سوی استفاده از فضای مجازی رفته‌ایم، در پرداختن به رویدادی چون جشنواره هم باید همین مسیر را ادامه بدهیم. پای فشردن بر روش‌هایی که در سرعت سیر تحولات، به‌سرعت ناکارآمد می‌شوند، هم انرژی بیش‌تری می‌طلبد، هم بازتاب‌ها و کاربردهای گذشته را ندارد.

اما نکتهٔ مهم‌تر این است که در سال‌های اخیر، فضای روانی جامعه به دلیل حوادثی که در کشور رخ داده، چنان به سوی افسردگی و نومیدی پیش رفته که نه شور و شوق گذشته را در فضای سینما می‌بینیم نه در میان همکاران خودمان. لطفاً بیاییم شعارهای کلیشه‌ای مورد پسند مسئولان و مدیران در باب ایجاد امید و پرهیز از سیاه‌نمایی را کنار بگذاریم. در حالی که بسیاری از آنان در تضاد با شعارهای کیلویی بابت ایجاد امید و صدور وعده‌های پوچ و دروغین، به‌شدت در حال تولید یأس و سرخوردگی از طریق سرکوب و تحقیر هستند، از رسانه‌ها انتظار ترویج امید در جامعه دارند! در همین محدودهٔ سینما، این همه سینماگران متهم و محکوم و ممنوع‌ازکار، انزوای سینماگران مستقل، مهاجرت‌ها، خانه‌نشینی‌ها و نومیدی کسانی که طی سال‌ها پرورده شده‌اند و جزو سرمایه‌های فرهنگی جامعه هستند، وضعیتی غیرعادی ایجاد کرده که با شعارهای کلیشه‌ای درمان نمی‌شود.

نوشته های مشابه

زمانی از یکی‌دو ماه پیش از آغاز جشنواره، برخی از همکاران مجله با اشتیاق تماس می‌گرفتند که برای گرفتن کارت جشنواره، فراموش‌شان نکنیم؛ حتی همکاران گاه‌به‌گاه که شاید سالی یک یا دو مطلب به ما می‌دادند، یا پیش‌کسوت‌های خیلی کم‌کار که به هر حال حق آب‌وگل داشتند و از این فرصت برای تماشای فیلم‌ها استفاده می‌کردند. اما در سال‌های اخیر این تماس‌ها و تقاضاها به شکل چشم‌گیری کم شده و در دو سال اخیر، کار به جایی رسیده که محض رعایت مناسبات همکاری و برای اجرای وظایف ژورنالیستی‌مان، ناچاریم خودمان با همکاران تماس بگیریم و از بابت کارت جشنواره از آن‌ها استعلام کنیم! «امسال کارت جشنواره نمی‌خواهید؟… نمی‌خواهید؟» اغلب پاسخ‌ها منفی است. و وقتی این پاسخ‌ها را در آستانهٔ رویدادی می‌شنویم که زمانی این همه اشتیاق به وجود می‌آورد و مهم‌ترین حادثهٔ سینمایی سال بود، از خود و دیگران، از روزگار و سازندگان این روزگار می‌پرسیم چه به روزمان آمده که حالا دیگر همکاران ما، مثل بسیاری دیگر ار مشتاقان سابق جشنواره، چنین بی‌اشتیاق شده‌اند؟

واقعیت همین است. ما به عنوان ژورنالیست‌های عرصهٔ سینما، با وجود تحریم‌ها و دل‌زدگی‌ها می‌خواهیم و باید وظیفهٔ ژورنالیستی‌مان را انجام بدهیم اما جدا از تحولات رسانه‌ای که قالب‌های سنتی گذشته را برنمی‌تابد و بی‌نیاز از آن‌هاست، از حیث نیروی انسانی، نویسنده و منتقد برای دیدن فیلم‌های جشنواره و نوشتن دربارهٔ آن‌ها وضعیتی غیرعادی داریم. کسی را به‌زور نمی‌توانیم وادار به کاری کنیم که علاقه‌ای به آن ندارد. حاصل نوشته‌های زورکی هم به درد کسی نمی‌خورد و خواننده‌ای ندارد.

حالا در این «روزگار نو»، ما برای انجام کارمان، هم از امکانات موجود باید استفاده کنیم و هم تابع مقتضیات آن باشیم. ویژه‌نامه مانند گذشته نه میسر است و نه تولیدکننده و خواهان دارد. پرداختن به این رویداد سینمایی را با توجه به همان امکانات و مقتضیات، چه در خود مجله و چه در فضای مجازی، در حد مقدورات پی می‌گیریم. زمانهٔ دیگری‌ست و ما هم باید کار دیگری را به شیوه‌های دیگر انجام دهیم.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. سلام.
    به شدت با نظرتون در خصوص منتشر نکردن ویژه نامه مخالفم.
    از وقتی که دو پاره شدید(ماهنامه فیلم را می گویم) به این نتیجه رسیدید که هر تصور می کنید درسته و فقط شما می دانید.
    چیکار کردید با ماها…؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا