آرشیو مطالبشماره ۳۳نقد فیلم

شکستن طلسم وحشت

نقد «کُنت»

آریل دورفمان، نویسندهٔ نام‌دار شیلیایی، در کتاب شکستن طلسم وحشت: محاکمهٔ شگفتانگیز و پایانناپذیر ژنرال آگوستو پینوشه می‌نویسد: «وقتی [پینوشه] در مارس 1998 ارتش را مثل همیشه گستاخانه ترک کرد و سناتور مادام‌العمر شد، همچنان به دیکته کردن سیاست‌هایش ادامه می‌داد و دشمنانش را از کوچک‌ترین اقدامی علیه خود و اطرافیانش برحذر می‌داشت؛ و دیوان عالی هم که در قبضهٔ قضات منصوب خود او بود رسیدگی به هر گونه اتهام نقض حقوق بشر را رد می‌کرد. با خود می‌گفتم او برای همیشه ما را مسخره خواهد کرد، که هیچ‌وقت از شر این بشر و میراث او خلاص نخواهیم شد. آن دست‌های پنهان در دستکش سفیدش به گور خواهند رفت بدون این‌که حتی یک بار مجبور باشند با آن‌چه مرتکب شده‌اند روبه‌رو شوند.» (ترجمهٔ زهرا شمس، نشر «کرگدن»). مسألهٔ پینوشه کابوس ازلی – و به روایت فیلم کُنت – ابدی مردم شیلی خواهد ماند. تاریخ شیلی آکنده است از جنگ‌های خونین داخلی و خارجی و خشونت و مرگ ریشه در تاریخ این سرزمین دارد. از مرگ آگوستو پینوشه اوگارته، دیکتاتور صاحب‌سبک شیلی، نزدیک به دو دهه و از کودتای خون‌بار او علیه سالوادور آلِنده، رییس‌جمهور سوسیالیست شیلی، پنج دهه می‌گذرد اما کابوس این حاکم خون‌خوار هرگز دست از سر مردم کشورش برنخواهد داشت.

فیلم جدید پابلو لارایین بر بستر تاریخ شیلی، افسانه‌ای هولناک و تکرارشونده را روایت می‌کند. لارایین جسور و سرخوش در دل تاریخ و جغرافیا سفر می‌کند و با بهره‌گیری از تبارشناسی خاندان پینوشه و اعمال او قصه‌ای گوتیک را با بازیگوشی هر چه تمام‌تر به تصویر می‌کشد. فیلم تابع زمان و مکان واحد و مشخصی نیست. در هر نما یا سکانس، عناصری از دوره‌های مختلف تاریخی را می‌بینیم.

ابتدا از رگ و ریشهٔ فرانسوی پینوشه آغاز می‌کند. والدین پینوشه از نوادگان مهاجران فرانسوی بوده‌اند که زمانی پس از انقلاب کبیر فرانسه و در اوایل قرن نوزدهم به شیلی سفر کردند. لارایین با برابرنهادن شخصیت پینوشه و کنت دراکولا، خون‌آشام مشهور تاریخ و ادبیات اروپا، تحلیل اسطوره‌شناسانهٔ خود از این شخصیت بدنام تاریخ معاصر را آغاز می‌کند. جد بزرگش را خون‌آشام کوچولویی در بحبوحهٔ کشمکش‌های انقلاب فرانسه تصویر می‌کند که در شب اعدام ماری آنتوانت با گیوتین در میدان کنکورد پاریس حاضر بوده، خون برجای‌مانده از قطع گردن ملکهٔ متفرعن فرانسه روی تیغهٔ گیوتین را چشیده و بعد سر او را از مقبره‌اش در کلیسای سن دُنی ربوده است. به این ترتیب و به شکلی استعاری وجهی سلطنتی به این جوان جاه‌طلب و دانشجوی نخبهٔ دانشگاه جنگ شیلی در میانهٔ قرن بیستم بخشیده است.

نوشته های مشابه

تیزر فیلم از کانال آپارات «فیلیمو»

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا