Search

مسخ در مسلخ

فیلمی دیگر در ارتباط با موسیقی و البته متفاوت...

فیلمی دیگر در ارتباط با موسیقی و البته متفاوت! سکانس اول با نوای ترومپت و اجرای مقدمهٔ اثر باشکوه سمفونی شماره پنج گوستاو مالر، آهنگ‌ساز پرآوازهٔ اتریشی قرن بیستم، با صدای گام‌های استوار زنی که هدایت و رهبری این مجموعهٔ ارکستر را عهده‌دار است آغاز می‌شود؛ سکانسی به‌یادماندنی. او مصمم و آهنین آماده است تا به روی پودیوم (جعبه‌ای چوبی که رهبر برای هدایت ارکستر بر بالای آن می‌ایستد) برود و او کسی نیست جز لیدیا تار (کیت بلانشت) در اثر تازهٔ تاد فیلد، که به واسطهٔ دستاوردهای هنری و اجتماعی این فیلم به شهرت و جوایزی همچون اسکار، بفتا و گلدن‌گلوب رسید.

در تاریخ سینما، فیلم‌هایی با مضمون موسیقی ساخته شده و البته بیش‌تر، فیلم‌های پرتره و اتوبیوگرافی از بزرگان موسیقی، همچون Immortal Beloved/ محبوب ابدی (برنارد رز) دربارهٔ بتهوون. یا آمادئوس (میلوش فورمن) دربارهٔ ولفگانگ آمادئوس موتزارت، و فیلم‌های دیگر دربارهٔ زندگی آهنگ‌سازان و نوازندگان و موسیقی‌دانان برجسته. موضوع تار بخشی بسیار تخصصی از هنر موسیقی، یعنی رهبری ارکستر است. یک رهبر ارکستر زن در بالاترین موقعیت هنری و حرفه‌ای؛ پرصلابت، جدی، سخت‌گیر و البته عصبی و پرخاشگر.

کارنامهٔ لیدیا تار در فیلم چنان باشکوه و درخشنده است که به طنز نزدیک می‌شود. او یک رهبر ارکستر و آهنگ‌ساز است؛ یک استاد که ادعا می‌کند لئونارد برنشتاین مربی اوست و حرفه‌اش از طریق رهبری ارکسترهای بزرگ کلیولند، بوستن و نیویورک تأمین شده و جایگاه فعلی‌اش در فیلارمونیک برلین است. او دکترای  موسیقی از دانشگاه هاروارد دارد و متعلق به باشگاه بسیار انحصاری EGOT است که برندهٔ جوایز امی، گرمی، اسکار و تونی شده است. تمام سمفونی‌های گوستاو مالر را ضبط کرده بجز یکی (شماره 5)، که به‌زودی منتشر خواهد شد، مانند کتابی به نام Tár on Tár که مطمئناً پرفروش‌ترین خواهد بود. او پس از فرازونشیب فراوان در زندگی شخصی و حرفه‌ای، و با صلاحدید تصمیم‌سازان موسیقی برلین، از مقام خود عزل می‌شود و در آخر تصمیم می‌گیرد به یکی از کشورهای خاور دور برود و ارکستری محلی را رهبری کند و این یعنی از اوج به فرود و شاید هم دورهٔ دیگری از خودشناسی و سازندگی روح و روان.

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *