نقد فیلمآرشیو مطالبشماره ۲۷

ماه‌گرفتگی

نگاهی دیگر به «ابلق»

نفس همچنان بهترین فیلم نرگس آبیار است که تمام اجزای ساختاری‌اش متناسب و ستودنی‌ست. شبی که ماه کامل شد هم تا حدی فیلم مقبولی از کار درآمد اما بیش‌ از روایت و آدم‌ها، مهارت آبیار در کارگردانی فیلمی بزرگ را نشان می‌دهد و شاید به همین دلیل، به نظر رسید که او به ساخت آثاری با صحنه‌های شلوغ، پرجمعیت و دشوار، ریتم تند تدوین و نماهای پرشمار، حجم بالای موسیقی و تعقیب‌وگریز و اکشن علاقهٔ بیش‌تری دارد. شاید وسوسهٔ عنوان «کارگردان مؤلف» هم باشد. از همان نخستین فیلمش معلوم بود که آبیار جَنَم سینما دارد اما موفقیت‌هایش بیش از آن که به نگاه و آثارش عمق بدهد، جلوه‌گری‌شان را بیش‌تر کرد. مهم‌ترین راهکار بازگشت به فیلمی در حد نفس، به ضرورت عدم تلاش اضافه برای نمایش کارگردانی نیاز دارد و پذیرش این واقعیت که فیلم شلوغ و پرتعداد و با نماهای بسیار، الزاماً باعث اهمیت فیلم نمی‌شود. به نظر می‌رسد به دلیل مقبولیت رسمی فیلم‌ساز و سهولت تأمین بودجه‌های دلگرم‌کننده و دریافت چند جایزه از جشنواره، باعث نوعی خودبسندگی و کفایت در او شده و نتیجه‌اش ابلق است که یک خطای محاسباتی به نظر می‌رسد، بی آن که توانمندی‌های اساسی او را در کار با ابزار سینما نقض کرده باشد.

فیلم می‌کوشد به طرز محتاطانه‌ای با جریان جهانی «می تو» همسو شود. محتاطانه، از این لحاظ که بر خلاف آن‌چه در جهان و به‌تازگی در ایران رخ داده، طبقهٔ فراموش‌شده و گم‌نام و حاشیه‌نشینی انتخاب شده که احیاناً باعث جهت‌گیری نشود. از طرفی پایان مصلحت‌اندیشانهٔ فیلم در چنین فضا و جغرافیایی قابلیت توجیه دارد. فیلم‌ساز می‌کوشد از عینیتی مفهوم‌سازی کند که شبیه ساکنان و مرتکبان و تحمل‌کنندگان همان‌جا، جسارت نزدیک شدن کافی به آن را ندارد؛ در عین حال که مایل است جسورانه هم باشد. معتقدم زورآبادی‌ها در حد یک ویترین‌اند و فیلم‌ساز بدون تحلیل و کنشگری اجتماعی تأثیرگذار از کنار آن‌ها عبور می‌کند و گاه ما را به گردشگری تبدیل می‌کند که در حال تماشای محله‌ها و آدم‌های عجیب‌ وغریب هستیم. در حالی که تیره‌روزی از سر و روی آن‌ها می‌بارد، انگار به نظم و پذیرشی رسیده‌اند که فقط ادعای راحله آن را به هم می‌زند و در آخر دوباره به جریان جاری سابق بازمی‌گردند. فیلم روایت را به جایی نمی‌رساند که تصمیم و در واقع تسلیم شدن قربانی، انتخاب متقاعدکننده‌ای باشد. در انتهای داستانی که در نیمهٔ اولش کُند جلو آمده، ناگهان به طرزی فشرده و سریع، همه را قربانی و تحت فشار و نیازمندِ فاسدِ ظاهرالصلاح نشان می‌دهد، در حالی که می‌خواهد در راستای جریان اجتماعی اخیر «می تو» هم باشد که رویکردی بر خلاف اقدام راحله دارد.

تیزر فیلم از کانال آپارات «سینماتیکت»

نوشته های مشابه
نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا