«مادرم میخندد» نام کتابی است به قلم شانتال آکرمن، سینماگر بلژیکی لهستانیتبار و از برجستهترین فیلمسازان تجربی و آوانگارد سینمای اروپا و جهان که تأثیر بسیاری بر سینماگران تجربی، آوانگارد، فمینیست و مینیمالیست جهان گذاشت. او در گسترش سینمای آوانگارد نقش پررنگی داشت. «مادرم میخندد» از نمونههای شاخص خودزندگینامهنویسی است و در آن آکرمن تجربه زیستهاش در مواجهه با مسائلی همچون مرگ، حافظه و مادر را با لحنی بیپیرایه اما ساختاری پیچیده روایت میکند. از آنجایی که مادر آکرمن از بازماندگان هولوکاست بود و گذشته تلخ و دردناکی را تجربه کرده بود، همواره سعی در سکوت و عدم بیان گذشتهاش داشت و همین موضوع آکرمن را به ارتباطی خاص با مادرش کشانده بود. سکوت مادر چنان تأثیری بر دختر داشت که در آثارش نیز متجلی شده بود. این کتاب به نوعی در امتداد یکی از فیلمهای مستند او به نام بدون فیلم خانگی شناخته میشود. در هر دو اثر، آکرمن لحظات روزمره، تکگوییهای درونی و دیالوگهای روزمره را ثبت میکند اما بار عاطفی بسیار عمیق کتاب و فیلم، به نوعی وداع تدریجی آکرمن با مادرش و شاید خودش تعبیر میشود. چند قاب از فیلمهای آکرمن نیز از دوران کودکی و تصاویر خانوادگی در صفحات کتاب گنجانده شده و گاه با متن آن صفحهها مرتبط است و گاه نیست.
آکرمن در این کتاب از خاطرات، احساسات و تردیدهایش میگوید و در اینجا هم از زبان سینمایی خود بهره میبرد؛ قاببندیهای دقیق، تمرکز بر سکوت، نگاهها و حرکات جزئی که فضای درونی و روانی شخصیتها را با ظرافتی کمنظیر بازتاب میدهد. در «مادرم میخندد» پیوندی میان ادبیات و سینما شکل گرفته و اثری خلق شده که همچون فیلمهای آکرمن میان تعلق و بیگانگی، حضور و غیاب و یاد و فراموشی در نوسان است.
همانطور که در مقدمه کتاب آمده، مترجم کوشیده به بازآفرینی صریح و وفادارانه متن فرانسوی به فارسی دست بزند و در این راستا حفظ ریتم خاص جملهها، بازتاب لحن گفتاری و ساختار شکسته و ناهمگون متن از دغدغههای او بوده است. «مادرم میخندد» کتابی است درباره زیستن هنرمند در کنار مادرش، کنار مرگ او و کنار خاطراتی که در سکوت شکل میگیرند و در نهایت سندی از چندین وداع دردناک برشمرده میشوند. چاپ اول «مادرم میخندد» پاییز ۱۴۰۴ با ترجمه میترا زارعی توسط نشر دانان به بازار کتاب آمده است.
