مهمترین جشنواره انیمیشن جهان هر سال نیمه خرداد در شهر انسی (Annecy) فرانسه برگزار میشود. این جشنواره که دروازه ورود و معرفی مهمترین آثار انیمیشن است، امسال شاهد حضور چندین اثر از ایران بود. در بین این آثار، انیمیشن کوتاه «در شب»، بهنویسندگی و کارگردانی پویا افضلی، برنده جایزه تلویزیون فرانسه برای فیلم کوتاه شد. داستان ساخت و موفقیت این انیمیشن را از زبان او میخوانیم.
مهمترین چالشهایی که در ساخت «در شب» با آن روبهرو شدید چه بودند و چگونه توانستید بر آن غلبه کنید و اثر دلخواهتان را بسازید؟
به طور مشخص نهتنها برای هنرمند ایرانی که برای هر حرفهای در ایران، پول است. چالش دیگر این که وقتی با تیمی محدود کار میکنید، زندگی شخصی نیروهای پروژه، از جمله خود من، بر روند تولید تأثیر میگذارد و در نتیجه وقت هدر خواهد رفت. مسأله دیگری که برای تولید دردسرساز شد، یافتن نیرو برای اجرای فرمی بود که در ذهن داشتم. برای این روند تنها نیرویی که یقین داشتم با او کار خواهم کرد، دوست عزیزم محمود مختاری بود، چون زمان نوشتن فیلمنامه مدام جهان بصری او جلوی چشمم میآمد، پس طراحی بصری کار را به او سپردم. اما در مورد نیروهای دیگر فیلم و مهمترینش انیماتور، موضوع پیچیده بود. داستان فیلم دو جهان بصری را میطلبید. یکی باید به جهان پاقعیت نزدیک میبود و دیگری باید بهمرور میتوانست وارد جهان فانتزی شود و باید انیماتوری پیدا میکردم که بتواند هر دوی این جهانها را تصویرسازی کند. چندین انیماتور آمدند و تست زدند اما نتوانستند از آنچه در نظر داشتم بربیایند. بعد دوست عزیزی وارد پروژه شد. حجت اعظمپور آنقدر آدم توانمندی هست و از دل و جان مایه گذاشت که توانست هر دو جهان را بهخوبی متحرکسازی کند. در تولید، این دو مسأله چالشهای بزرگی برایم بودند.
گفتید که کل کار را با هزینه شخصی ساختهاید. با وجود این، کل تیم تولید حدوداً چند نفر بودند؟
دوست دارم اسم همه دوستان را بیاورم چون افتخارم در این پروژه بوده با افرادی کار کردم که همه سابقه بسیار عالی در انیمیشن ایران دارند. گفتم جهان فیلم را محمود مختاری و متحرکسازی را حجت اعظمپور برعهده گرفتند. استوریریل را هادی طبسی، که با کمپانیهای بزرگ جهانی کار میکند، کار کرده است. سارا صابری فومنی در کلینآپ و رنگ و یکدست کردن فضاها که بسیار مهم بود به ما کمک کرد. کامپوزیت را حمیدرضا خادمی برعهده گرفت، که آدمی وظیفهشناستر از او در حرفهمان ندیدهام. در پستولید، برای موسیقی پرسوجوی بسیار کردم چون همانطور که گفتم فیلم دو جهان متضاد دارد که در صدا هم با هم تفاوت بسیار دارند؛ در یک بخش بهکل موسیقی وجود ندارد و در بخش دیگر تنها موسیقی داریم که باید بار افکتگذاری را هم به دوش بکشد. به طور اتفاقی از طریق یکی از دوستان با افشین عزیزی آشنا شدم. در آن زمان نمیدانستم که موسیقی انیمیشن در سایه سرو کار افشین بوده. با هم صحبت کردیم، بسیار انسان نازنین و همراهی است و در حرفهاش هم بسیار توانمند. تولید موسیقی فیلم فرآیند بسیار لذتبخشی بود. خوشبختانه افشین عزیزی در جشنواره انسی هم کنارم بود. اما در طراحی صدا، یک دوست قدیمی بسیار چیرهدست داشتم که بیشتر در زمینه سریال انیمیشن کار کرده بود و تجربه زیادی در انیمیشن کوتاه نداشت. به نظرم مهمترین عامل در صداگذاری این است که صداگذار بتواند صدای فیلم را کشف کند و به معنای واقعی صدا را بسازد. محمدعلی درگاهی با وسواس بسیارش به گمانم به خروجی بسیار خوبی رسید. البته این نکته را هم بگویم که تهیهکنندگی را من و همسرم، نرگس دوستی، برعهده داشتیم و از پسانداز زندگی مشترکمان فیلم را ساختیم. نرگس در تکتک مراحل همراه و اولین مشاور من بوده است.
مهمترین منابع الهام شما برای خلق داستان چیست؟
منبع الهام هر هنرمندی زندگی است. یعنی اگر جز این باشد اشتباه است. هر هنرمندی تجربیاتی دارد، آن تجربیات برای او دغدغههایی میسازند که میخواهد با کارش آنها را بروز بدهد. اما چون حرفهام را انیمیشن و شعر میدانم، از فیلم قبلیام، شکل غیبت، قصد کردم تجربه کنم که آیا میشود پلی زد بین این دو شاخه هنری یا خیر. شعر ذاتاً هنری است که مخاطب تنها با نوشته مواجه است و برای درک آن باید قوه تصویرساز ذهنش را به کار بگیرد. اما در هنرهای بصری، مخاطب تصویر را میبیند و آن را در ذهنش تحلیل میکند. خب دغدغه رواییام در این فیلم هم پیدا کردن پلی بوده میان شعر و انیمیشن. سعی کردم این نکته مهم را فراموش نکنم که فیلم در نهایت به معنای واقعی کلمه باید انیمیشن باشد. اما در مورد روایت بصری فیلم، در آغاز سعی میکنم فرم را بر اساس آن چیزی که محتوا در اختیارم قرار میدهد، پیش ببرم. برای مثال در همین کار هم، صحنه اوج فیلم در بین بحثی داغ با حجت اعظمپور به ذهنم رسید که در فیلمنامه اولیه نبود. هنر من به عنوان نویسنده و کارگردان این است تا جایی که میتوانم از خلاقیت هر کدام از هنرمندانی که وارد پروژه میشوند استفاده کنم.
از نظر شما، جایزه گرفتن در جشنوارههای جهانی مهمتر است یا دیده شدن و ارتباطاتی که به وجود میآید؟
مهمترین دستآورد پس از پذیرفته شدن، حضور فیلمساز در جشنواره است، که واقعاً بدبختی ماست که هزار مانع داریم. اولین بار بود که در جشنواره انسی شرکت میکردم. آنجا بعد از گذشت چند روز، تازه دو روز آخر فهمیدم که اساساً این حضور چهقدر میتواند در آینده شغلیام تأثیرگذار باشد. دریغ که وضعیت شهروند ایرانی برای حضور در جشنوارهها بسیار پیچیده است. مثلاً فیلم در جشنواره فیلکرز رودآیلند (Flickers Rhode Island) پذیرفته شد. جشنواره پیام داد که خوشحال میشوند بیست روز دیگر میزبان ما باشند، ولی شوخی تلخی بود. منِ ایرانی چهطور میتوانم بیستروزه خودم را به آمریکا برسانم؟! البته حضور فیلم در جشنوارهها دستآورد بزرگی است، اما اگر هنرمند حضور نداشته باشد فیلمش بین تعداد زیادی فیلم دیگر پخش میشود و مخاطب بهکل از یاد میبرد که این فیلم اسمش چه بود و کار چه کسی بود. یعنی مواجهه و گفتوگوی هنرمند با مخاطبان و باقی هنرمندان تکمیلکننده حضور در جشنواره است.
چه چیزی انیمیشن ایران را از دیگر مدیومهای هنری متمایز میکند؟
به نظرم هنر اول ایران تا این لحظه انیمیشن کوتاه است. این را نه در ستایش خود و همصنفیهایم میگویم. دلیلش این است که سینمای ایران را به دلایل متعدد، مثل سانسور، مهاجرت هنرمندان، بیپولی و… از بین بردهاند. برخی از سینماگران برجسته هم که متأسفانه فوت شدهاند. مانده بخش کوچکی که به صورت زیرزمینی فعالیت میکنند. طبیعت فیلم رئال این است که به چهره شدن هنرمندان میانجامد، به همین دلیل آنها با هزاران مشکل و دردسر مواجه هستند. اما در انیمیشن هنرمندان در خانههایشان نشستهاند و کارشان را انجام میدهند و کسی نمیداند آنها کی هستند. به نظرم این تنها شکل هنری است که حکومت نمیتواند روی آن نظارت کامل داشته باشد و جالب این است که تا کنون برای مسئولین دردسری هم نساخته است. هر سال چند انیمیشن کوتاه درجهیک در ایران ساخته میشوند و در جشنوارهها افتخار میآفرینند. خب واضح است وقتی بارها و بارها نام ایران شنیده میشود، این به سود باقی هنرمندان ایرانی هم خواهد بود. در جشنواره انسی امسال چهار فیلم به اسم ایران داشتیم که بیشترین حضور فیلمسازان ایرانی در انسی بوده، دو اثر در بخش اصلی و دو اثر در بخش «پرسپکتیو». اما فیلمسازان ایرانی حاضر در انسی بیش از ما چهار نفر بودند. تا جایی که مطلع شدم یک زوج ایرانی ساکن اتریش، کارشان را در اتریش ساخته بودند، یک کار دیگر بود که از فرانسه آمده بود اما کارگردانش همین حالا ساکن ایران است، دو کار به عنوان میانپرده جشنها پخش شد و یک کار قدیمی که جشنواره با پخش آن تجلیلی کرد از انیماتور فقید بهمن نظری. بهعمد نام این هنرمندان را ذکر نکردم، به این امید که کاش باشند کسانی در حکومت که قدر این هنرمندان را بدانند. البته این را هم خاطرنشان کنم که فیلمهای کوتاه ایرانی هم خیلی پیشرفت کردهاند. هنرمندان بسیاری داریم که تجربه میکنند و جهانهای تازه مییابند. این برای داوران انیمیشن که بهطور ویژه دنبال جهانهای تازه هستند، بسیار جالب است. یک مورد دیگر هم این است که داستان زندگی ما در این چهلوچند ساله کم روایت شده، البته در سینما تا حدی اتفاق افتاده است، اما در انیمیشن اینطور نیست. در انسی کارهایی دیدم با بودجههای بسیار کلان، اما سر تا ته فیلم را که نگاه میکردم دو خط داستان نداشت که درگیرم کند.
در سال گذشته دو جایزه اسکار و انسی نصیب انیمیشنهای ایرانی شد. بر این اساس، وضعیت حال حاضر انیمیشن کوتاه ایران را چهطور ارزیابی میکنید و فکر میکنید در آینده شاهد چه اتفاقاتی در این زمینه خواهیم بود؟
ارزیابی آینده و پیشگویی که سخت است، ولی طبق چیزهایی که میبینم، فکر نمیکنم دوره انیمیشن کوتاه با جایزه اسکار و مثلاً جایزهای که من گرفتم تمام شده باشد. در حال حاضر، چندین فیلم کوتاه در ایران ساخته شده که همه کارهای بسیار خوبی هستند. حالا ممکن است بنا بر سلیقه جشنواره انسی، در این دوره قبول نشده باشند، اما در جشنوارههای دیگر حضور دارند و خودشان را نشان میدهند. به نظرم روند تولید انیمیشن کوتاه در ایران به نوعی زیرساخت پیدا کرده و افتخارات آن به این زودیها تمام نمیشود و حاصلها خواهد داد. نکته دیگر هم این است که انیمیشنهای کوتاه به صورت مستقل تولید میشوند. مستقل بودن، باعث میشود فیلم بدون سانسور و بدون دغدغههای اداری، روایت شود. اینطوری خود هنرمند در نقش قاضی قرار میگیرد. بدون محدودیت فکر میکند که چه چیز برای فیلمش خوب و لازم و چه چیز اضافی است. استقلال این امکان را به هنرمند میدهد که خودش را بدون محدودیت ارائه کند. این نبودن محدودیت میتواند اتفاقات بسیار خوبی را رقم بزند. این نکته را هم بگویم که هزینه ساخت انیمیشن در ایران بسیار ارزان است. اصلاً قابل تصور نیست. در جشنواره انسی کاری دوازده دقیقهای دیدم که بیش از سیصدهزار یورو بودجهاش بوده است. این بودجه برای فیلمساز ایرانی اصلاً قابل تصور نیست. در ایران مجبوریم با حقوقی تقریباً سیصد یورویی زندگی را بچرخانیم و چند سال ذرهذره پسانداز کنیم تا بتوانیم فیلم بسازیم. در ایران در قالب انیمیشن کوتاه میشود فیلمهای کمخرج، بدون تماس با نهادهای دولتی و حکومتی ساخت. سایر شکلهای انیمیشن متأسفانه این پتانسیل را ندارند. برای همین در آن زمینه هنوز اتفاقات بزرگی نیافتاده است. یک مورد دیگر هم در مورد جشنواره انسی بگوی که احتمالاً به آن اشاره نشده است. در دوره قبل در بخش اصلی دو کار از ایران بود، در سایه سرو و کار دیگر هم اثر خانم شیوا صادقاسدی بوده است. خانم صادقاسدی امسال داور بخش فیلم کوتاه هم بود و در کنار بزرگان انیمیشن جهان قرار گرفت که این خودش دستآورد بسیار مهم و بزرگی است و اصلاً گفته نشد. فارغ از جایزه من، معتبرترین جایزه انیمیشن ایران در انسی را دو دوره قبل خانم یگانه مقدم برای فیلم یونیفرم ما دریافت کرد، جایزه بهترین فیلم اول فیلمساز. فیلم ایشان هم کاملاً مستقل و شخصی بود. کار خانم مقدم نامزد اسکار هم شد، اما چه در رسانههای دولتی، چه در رسانههای ایرانی خارجنشین و حتی بین خود انیمیشنیها، کمتر کسی در موردش صحبت کرد. فکر میکنم اگر یگانه مقدم نامزد اسکار نشده بود شاید اسکارِ در سایه سرو هم اتفاق نمیافتاد. به همین دلیل درست است اگر بگوییم که حضور چهار اثر به نام ایران در جشنواره انسی، به خاطر اسکار حسین ملایمی و شیرین سوهانی بوده است. شخصاً خودم را مدیون ایشان میدانم. یعنی اساساً موفقیت هر هنرمند ایرانی، موفقیت باقی هنرمندان ایرانی است. این مطرح شدن نام ایران، تاریخ حرفهای ایرانیان را میسازد.
چه توصیههایی به انیمیشنسازان جوان و تازهکار دارید؟
اصولاً اهل توصیه نیستم، اما میتوانم از تجربههای خودم بگویم. به نظرم در انیمیشن – که ساز و کار دانشگاهیاش هم هنوز درست شکل نگرفته – هر کسی که وارد این حرفه میشود باید تخصص خودش را انتخاب کند. چون هر کدام از این تخصصها یک جهان بسیار بزرگ هستند. بچهها معمولاً رشتههای مختلف انیمیشن را میآزمایند، بعد تصمیم میگیرند که خودشان کارگردان کار بشوند. انیمیشن گروهیترین و به این معنا پیچیدهترین هنریست که بشر تا کنون خلق کرده است. تعداد حرفههای تخصصی انیمیشن، بسیار بیش از یک فیلم رئال است که در آن انیمیشن استفاده نشده است. کافی است تیتراژ یک انیمیشن سینمایی را با یک فیلم رئال در همان مقیاس بودجهای مقایسه کنید. زمانی یکی از بچهها که در نرمافزار مایا (Maya) بسیار ماهر و حرفهای است، بهخصوص در بخش نورپردازی و رندر، به حدی که شاید ماهرتر از او در ایران پیدا نمیشود، فیلمنامهای برایم آورد که خودش نوشته بود. فیلمنامه از دیدگاه من بسیار بد بود. از او پرسیدم که چرا خودت مینویسی؟ تو برای آموختن فلان پلاگین و فلان بخش این نرمافزار اینقدر رنج و زحمت کشیدی، حالا نویسندگی فیلمنامه بسیار سختتر از آن است. شما نمیتوانی بگویی که نویسنده انیمیشن نباید فلسفه بداند، ادبیات بداند، سینما را بفهمد، جامعهشناسی را بفهمد و… حالا نمیگویم باید در همه این زمینهها متخصص باشد، اما باید ذکاوت درک این مسائل را داشته باشد تا بتواند فیلمنامه بنویسد. من به بچهها و دوستانم میگویم که تخصصتان را بپذیرید و روی آن تخصص واقعاً وقت بگذارید و در آن پیشرفت کنید. حالا البته با این جهان هوش مصنوعی نمیدانم در آینده چه اتفاقی برای انیمیشن خواهد افتاد. دو سال پیش گفتم بهزودی میبینم که اساساً فقط ایده خلاقه در انیمیشن باقی میماند. گفتم که در دوران حیاتمان اگر عمر طبیعی داشته باشیم، خواهیم دید که فقط تصور میکنید و همان لحظه خروجی آن را با چشمانتان میبینید. اینها واقعاً دور از ذهن نیست. ولی در حال حاضر، کسی که وارد عرصه انیمیشن میشود، باید بفهمد که به چه چیزی علاقه دارد و سپس تخصصش را انتخاب کند. باید پذیرفت که انیمیشن ذاتاً رشته سلبریتیسازی نیست. مردم اطلاعی ندارند که بهترین انیمیشنهای جهان را چه کسانی ساختهاند. میفهمم که بچهها دوست دارند کارگردان باشند، چون کسی که تا حدی چهره میشود کارگردان است. ولی برای مثال، شخصاً شغل کارگردانی را بهناچار انتخاب کردم. بعد از آن هم به خیلی از دوستانم پیشنهاد همکاری دادم. حتی در همین فیلم هم به هادی طبسی پیشنهاد کارگردانی مشترک دادم. پیشتر هم در دو فیلم کوتاه با روحالله سعادتمند کارگردان مشترک بودهام. یعنی با اینکه ایده اصلی از من بود اما استقبال کردم از هنر کارگردانی روحالله به عنوان آدمی که خیلی دوستش دارم و توانمندیاش را هم خیلی قبول دارم. همچنان هم استقبال میکنم کسی بیاید و در کارگردانی به من کمک کند. در نهایت، تنها چیزی که به تازهکاران میتوانم بگویم این است که تخصصتان را انتخاب کنید و روی آن پافشاری کنید. چون هر تخصص برای یادگیری دنیای عجیب و بزرگی است که شاید بتوان گفت انتها ندارد.

				