Search

باز هم سه فیلم با یک بلیت!

نگاهی به سه کمدی روی پرده: قسطنطنیه، جزایر قناری و ناجورها

قسطنطنیه

قُسْطَنْطَنِیه نام پیشین استانبول امروز و حالا نام فیلمی کمدی از سینمای ایران است که بخشی از آن در استانبول ساخته شده و درباره حضور چند ایرانی در آن شهر است. تهیه‌کننده فیلم امین‌رضا چلبیانلو، دندانپزشکی است که در صفحه شخصی‌اش با اغلب «چهره»‌های سینمایی کشور عکس دارد و پیش از قسطنطنیه فیلمی به نام 4 (محسن احتشامی) را تهیه کرده است. با وجود ارتباط این پزشک با چهره معروف سینما، بعید هم نبود که پای او که از وضع مالی خوبی دارد، به سینما باز شود. البته او در یک مصاحبه اینترنتی نقش خودش به عنوان تهیه‌کننده را متفاوت با سرمایه‌گذار ‌دانسته و بر تهیه‌کننده بودنش تاکید داشته. البته با ورود افراد دارای تخصص‌های غیرسینمای به عرصه تولید فیلم مشکلی نداریم، اما محصول اولین تجربه آقای دندانپزشک در مقام تهیه‌کننده یک کمدی خنثی است که بعید بعید به نظر می‌رسد خیر و برکتی برای سازندگانش نیز داشته باشد…

جزایر قناری

قسطنطنیه دست‌کم به لحاظ ساخت و شمایل ظاهری در قد و قامت فیلم سینمایی نزدیک به متوسط قابل پذیرش است اما جزایر قناری اولین ساخته عادل معصومیان که سابقه مثبت و قابل توجهی در دستیاری کارگردان و برنامه‌ریزی دارد، از حیث ساخت و پرداخت رقابت شدیدی با فیلمنامه‌اش برای بدتر بودن دارد. جزایر قناری برای حسین مهکام، نویسنده و تهیه‌کننده‌اش نیز لایق چند نمره منفی است.

داستان جزایر قناری که وجه تسمیه مناسبی هم در فیلم برایش پیدا نمی شود، حول محور بیژن (بیژن بنفشه خواه) و نعیم (بهرنگ علوی) دو خلافکار می‌چرخد که به طور موقت و توسط شاکی پرونده خود، فرصت رهایی موقت از حبس پیدا می‌کنند تا بدهی خود به یک خلافکار گردن کلفت (پژمان جمشیدی) را با پیدا کردن مواد جاساز شده در خانه سابق بیژن صاف کنند اما موانعی آنها را از هدفشان دور می‌کند. طرح اولیه برای کسی که هنوز فیلم را ندیده، نوید رسیدن به یک کمدی سر حال و پر از افت و خیز و موقعیت‌های کمدی-اکشن جالب می‌دهد، اما اگرچه باورکردنی نیست، اما در عمل فیلم برای رسیدن به هدف فیلمساز یعنی خنداندن مخاطب کمدی، نه به داستان بلکه فقط به تکه کلام‌ها و مزه‌پرانی‌های شخصیت‌ها تکیه کرده و از پتانسیل خوب طرح اولیه هیچ استفاده ای نمی‌شود…

ناجورها

«این چیزی که شما می‌نویسی، کپی دست‌چندم از فیلم‌های من در دهه 80 و 90 هست… شما اول برو فیلمنامه‌نویسی یاد بگیر بعد بیا راجع به بزرگتر از خودت که زمانی که شما در صلب پدرت هم نبودی من فیلم می‌ساختم، اظهار نظر کن!»

این بخشی از حرف‌های حسین فرحبخش کارگردان ناجورها در جواب انتقاد حمزه صالحی، فیلمنامه‌نویس مرتکب تعدادی از کمدی‌های زرد سالهای اخیر است. این نقل قول از این بابت تکرار می‌شود که دست کم مشخص باشد نحوه پاسخ کارگردان به هر گونه اعتراض و انتقادی چگونه است اما او در هر سن و سالی که هست حتما باید به یکی از اصول کار در سینما عادت کند و آن هم تحمل نقد است. ناجورها که نامش به روال رایج اغلب فیلم‌های فرحبخش از یک فیلم قدیمی ایرانی (ساختهٔ سعید مطلبی، 1353) برداشته شده و البته نام یک فیلم قدیمی‌تر خارجی هم هست (ساختهٔ‌ جان هیوستن، 1961، با شرکت کلارک گیبل، مریلین مونرو و مونتگمری کلیفت) مخاطبان دو دههٔ اخیر را به یاد دو فیلم مسعود ده‌نمکی اخراجیها (1385) و زندانیها (1397) هم می‌اندازد، با استراتژی دیگری در طراحی روایت و فیلمنامه می‌توانست فیلم اجتماعی خوبی بشود که قصه‌اش را با لحن کمدی روایت کرده اما فیلم فعلی با وجود حضور چهره‌هایی مانند پژمان جمشیدی و محسن کیایی، و با آن که در تبلیغاتش وعده‌ «کمدی‌ترین اثر سال» را داده بود اما در نهایت چیزی جز تکرار فرمول‌های فرسوده و کم‌رمق ارائه نمی‌دهد. پشت ظاهر پرهیاهوی فیلم، اثری کم‌جان و ازنفس‌افتاده پنهان است که نه می‌خنداند، نه شگفتی می‌آفریند و نه حتی روایتی منسجم دارد. شبیه دیگر فیلمهای کمدی دهه اخیر که بر پایهٔ محاسبات گیشه‌ای سرمایه‌گذاران ساخته می‌شوند، نه دغدغه‌های سینمایی یا تجربه‌های روایی و نه حتی استانداردهای اولیه سینما…

تیزرها: کانال آپارات «سینماتیکت»

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *