Search

ملهم از سینمای مستند

نقد «مجنون»

چند سال است که بخشی از سینمای جنگ ایران، ملهم از سینمای مستند، به پرترهٔ رزمندگان می‌پردازد. قبلاً این اتفاق در سریال‌های جنگی صداوسیما رخ داده بود اما در سینمای ایران به ‌شکل جدی با ایستاده در غبار (محمدحسین مهدویان، 1394) آغاز شد که دربارهٔ احمد متوسلیان بود. فیلم که با تکیه بر یک نوار صوتی به شکل مستندنما – با توجه به تجربهٔ مستندسازی مهدویان – ساخته شده بود، بسیار تحسین شد و جوایز فراوانی در جشنوارهٔ فیلم فجر گرفت. بعد از آن، فرماندهان جنگ مورد توجه قرار گرفتند و پرتره‌هایی از زندگی آن‌ها به شکل فیلم داستانی ساخته ‌شد. می‌توان گفت به‌ نوعی این فیلم‌ها به‌تدریج جای فیلم‌های پرخرج مذهبی را گرفتند و هر سال در جشنوارهٔ فجر شاهد نمایش تعدادی از آن‌ها هستیم. این فیلم‌ها معمولاً مورد استقبال هیأت داوران هم واقع می‌شوند و مثل همین مجنون که چهار سیمرغ بلورین گرفته، جوایزی دریافت می‌کنند. این جوایز که حکم نوعی تشویق و پاداش برای تهیه‌کننده را دارند، گاه مورد اعتراض سازندگان فیلم‌های مستقل قرار گرفته‌اند. این فیلم‌ها که بودجهٔ سنگینی هم دارند، معمولاً در نمایش عمومی موفق نیستند و به‌سرعت به نمایش آنلاین می‌رسند.

مجنون با یک پلان‌سکانس جسورانه شروع می‌شود که طی آن مهدی زین‌الدین – با بازی سجاد بابایی که در سریال‌های خانگی مثل خسوف نقش اصلی را داشته، اما این‌جا برای اولین بار در یک فیلم سینمایی نقش اصلی را دارد – سوار بر موتور حرکت می‌کند، وارد دفتر قرارگاه می‌شود و عده‌ای را که رفتاری مانند ‌شخصیت‌های اخراجیها دارند و قرار است اخراج شوند، با مسئولیت خود باز به قرارگاه دعوت می‌کند. (فیلم‌ساز از موتورسواری او استفادهٔ جالبی می‌کند و آن حمل جسد معاونش رضا بر ترک موتور است.) فرمانده آن‌ها را به آمادگی برای نبرد فرامی‌خواند تا مثل غلاف تمامفلزی (استنلی کوبریک، 1987) در تمرین‌ها از زیر سیم‌ خاردار یا از بالای آن عبور کنند یا داخل آب و گل‌ولای بشوند. فیلم یک بار دیگر هم در عبور فرمانده از تونل و بین سنگرهای پر از اجساد، از فیلم دیگری از استنلی کوبریک به نام راههای افتخار (1957) وام می‌گیرد. این وام گرفتن از سینما به خودی‌خود حرکتی مثبت و نشانهٔ اندوختهٔ سینمایی فیلم‌ساز است. پس‌زمینهٔ مستندسازی فیلم‌ساز هم در فیلم‌برداری دشوار صحنه‌های جنگی در شب و هنگام حرکت با قایق خوب به کارش آمده، گرچه در تعریف فضا و نقشهٔ حمله، گاه فیلم با تصویر متناسبی جلو نمی‌رود – مثلاً در نمایش از بالا و نماهای کلی‌تر – و موقعیت افراد و دشمن را درست تعریف نمی‌کند. شاید این نماها تدوینگر را هم به همین اندازه گیج کرده باشد. تکرار حمله به یک پاسگاه دشمن که همان تصاویر کلیشه‌ای بی‌خیالی عراقی‌ها و آهنگ گوش دادن‌شان در مقابل لشکر هوشمند خودی، فقط سبب طولانی شدن فیلم شده است. در مقابل فیلم‌ساز با چند نمای زیبا مثل تصویر تلألو آب پشت سیم خاردار همراه با‌ نوای ویولن غم‌بار، گاه لحظه‌های خوبی را شکار می‌کند.

مجنون نامی دوپهلو دارد که هم اشاره به عملیاتی مهم برای تسخیر جزیرهٔ مجنون دارد، و هم اشاره به قصهٔ «لیلی و مجنون» و فیلمی عاشقانه است. البته که این واژه به رفتار شیفته‌وار مهدی در برابر زیردستان و خانواده‌اش هم قابل‌اطلاق است که این ویژگی او، بخشی از فیلم را در بر می‌گیرد. البته این نام قبلاً برای فیلمی عاشقانه از رسول ملاقلی‌پور در سال 1369 استفاده شده بود، و روزی بالأخره باید برای ثبت نام فیلم‌ها و عدم تکرارشان چاره‌ای اندیشید؛ هرچند که استفاده از نام‌های مشابه در سینمای دنیا هم سابقه دارد.

تیزر: کانال آپارات «فیلیموشات»

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *