Search

فرزند یگانهٔ نخل و آفتاب و ایران

در سوگ ناصر تقوایی (1404-1320)

سرانجام آن‌چه وقوعش دور از انتظار هم نبود رخ داد و ناصر تقوایی در پی بیش از بیست سال خانه‌نشینی و نزدیک به ده سال انزوا و سکوت مطلق، روز 22 مهر از میان ما رفت؛ در دومین سالگرد قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش که این همزمانی در تفسیرهای مربوط به مرگ تقوایی، تعبیرهای بامعنایی یافت. چند نکته دربارهٔ او تکرار می‌شد: تقوایی کارنامه‌ای کم‌ورق اما درخشان داشت، استاد اقتباس از ادبیات بود، کلمه و تصویر را خوب می‌شناخت، روایت غنی و عمیق و چندلایه در فیلم‌هایش فقط در حد قصه‌گویی نبود، تئوری‌های سینما و ادبیات را می‌دانستت و آن‌ها را در کلاس‌ها و سخنرانی‌هایش به زبان ساده تدریس می‌کرد،… و یک ایرانی اصیل اهل جنوب بود.

همهٔ مرثیه‌های پس از مرگ تقوایی، که در سال‌های سکوت او هم فراوان تکرار می‌شد، حاوی حسرت و اندوه بابت سکوت و فیلم نساختن او بود؛ فیلم‌های نساخته‌ای که هر کدام‌شان بی‌تردید می‌توانست وجه فرهنگی سینمای ایران را غنی‌تر کند. اما این سکوت هم انتخاب خودش بود؛ اعتراضی یگانه و رادیکال به سانسور. زمانی در دههٔ 1380، پس از ناتمام ماندن دو فیلمش، اعلام کرد برای ساختن فیلم دیگر از کسی اجازه نخواهد گرفت و تا وقتی که سانسور وجود دارد فیلم نخواهد ساخت. این اعتراض شجاعانه گرچه در زمانه و سرزمین ما تا حدودی خیال‌پردازانه به نظر می‌رسد اما به عنوان نقطهٔ عطفی در عرصهٔ فرهنگ کشور بعدها به آن ارجاع داده خواهد شد. از 22 مهر تا زمان پایان تدارک انتشار این شماره فرصت کافی برای مهیا کردن پرونده‌ای در خور جایگاه تقوایی نبود اما با قبول چند روز تاخیر تصمیم گرفتیم لااقل بخشی از مطالب را در این شماره منتشر و بقیه را به شمارهٔ بعد موکول کنیم. گفتنی دربارهٔ ناصر تقوایی بسیار است.

ویدئو: کانال یوتیوب «Cine Persia»

ویدئو: کانال یوتیوب «دایی‌جان ناپلئون»

ویدئوها: کانال یوتیوب «Top Persian Movies»

ویدئو: کانال یوتیوب «پارس فیلم»

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *