بعضی بازیگران تصویری ثابت از خودشان به یادگار میگذراند در حالی که شاید انبوهی نقش در کارنامه داشته باشند اما برخی تصاویری مختلف از خود به جای میگذارند. تصویرها در مورد محمد کاسبی بسیار است، بسیار از این جهت که چه در سینما و چه تلویزیون سالها حضوری فعال داشت.
بازیگری که رشته پزشکی را رها کرد و به دانشگاه هنرهای دراماتیک رفت، با پیروزی انقلاب پایه گذار حوزه اندیشه و هنر اسلامی شد که امروز از آن به نام حوزه هنری یاد میکنیم.
در دوران دانشجویی و پس از آن در تئاترهای مختلفی به روی صحنه رفت او که فعالیت در عرصه هنرهای نمایشی را از ابتدای نوجوانی و جوانی با بازی در تئاتر شروع کرد و در دوران دانشگاه با کارگردانان مختلفی همکاری کرد. او در دوران دانشکده نمایشنامههای زیادی از جمله «یک نمایش طولانی» به کارگردانی جعفر والی، نمایش «مدهآ» به کارگردانی منیژه محامدی، نمایش «مهتابی برای محرومین» به کارگردانی شهناز جابری زاده، نمایشنامه «مترسکها در شب»، «کارول»، «مسافران»، «در مه بخوان»، «بهترین بابای دنیا»، «عنکبوت» و … را بازی کرد. فعالیت او در تئاتر صرفاً به بازیگری ختم نشد و هم نمایشنامه نوشت هم کارگردانی کرد.
و نهایتا با مرگ دیگری در ۱۳۶۱ که محمد رضا هنرمند بر اساس متن محسن مخملباف کارگردانی کرد وارد سینما شد.
نام محمد کاسبی خواه ناخواه با آن سینمای ایدئولوژیک اول انقلاب که ثمرهاش تولیداتی همانند توبه نصوح و بایکوت و … پیوند خورده است؛ هرچند که در همان آثار شاهد بازی متفاوتی از او هستیم که اگرچه وام گرفته از بازیهای تئاتری است، اما به مرور در عالم سینما صیقل میخورد تا نهایتا جلوههای دیگر از بازی او نمایان شود.
محمد کاسبی از نسل بازیگرانی است که پس از انقلاب وارد سینما شد و البته در سینما به جز چند اثر محدود همانند پدر، بایکوت یا زنگها در سایر آثار نقشهای خاص یا دارای قابلیتهای بازیگری چند بعدی نصیبش نشد.
اوج فعالیتش را در دهه ۷۰ و ۸۰ در سینما تجربه کرد، اما فعالیتش در تلویزیون را تا پایان دهه ۹۰ به صورت مستمر ادامه داد.
نقشهای محمد کاسبی در سینما اکثرا نقش مکمل است؛ همیشه در حاشیه قرار دارد و به نوعی حضورش در کنار قهرمان داستان معنا پیدا میکند اما در همین حضور نیز ردپای ایده پردازی بازیگری در نقشهایش نمایان است.
همانند بازیاش در فیلم بایکوت که در نقش سردسته زندانی مارکسیست در بخش پایانی زندان حضوری همه جانبه دارد و تلاش میکند شخصیت اصلی رو به اعدام را به عنوان یک قهرمان پایبند به اصول فکری روانه چوبه دار کند.
بازی او در بایکوت با استفاده از بازی چهره و حرکات چشم در کنار بیان جاندار دیالوگها به نقش جلوهای ویژه بخشیده است یا بازی متفاوت او در نقش روحانی یهودی فیلم مریم مقدس که عملا به عنوان شخصیت منفی داستان در قصه نقشی اساسی دارد، اما در کارنامه سینمایی او دو نقش ویژه وجود دارد که اتفاقا به خاطر هر دو مورد توجه قرار گرفت.
بدوک ساخته مجید مجیدی که در ابتدای دهه ۷۰ در جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد که به خاطر مضمون تلخ خود جزو نخستین آثاری بود که با عنوان سیاه نمایی مورد هجمه قرار گرفت.
محمد کاسبی در فیلم در نقش یک بلوچ بازی باور پذیر را به نمایش گذاشت و فیلم پدر ساخته دیگر مجیدی در سال ۱۳۷۴ ساخت و جوایز متعددی را دریافت کرد، از جمله سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای محمد کاسبی.
در فیلم پدر، محمد کاسبی در نقش یک ژاندارم، چالشی با پسر نوجوانی دارد که با مادرش ازدواج کرده است، رابطهای سرشار از پیچیدگی که در طول فیلم دچار نوسان است و در نهایت کاسبی با هنرمندی این نقش مهم کارنامهاش را جان بخشیده است.
نقشی که گاهی دچار خشم میشود در حالی که قلبی مهربان دارد و به واسطه شغل نظامیاش دچار نوعی تحکم در رفتار است.
محمد کاسبی به خاطر نوع چهره و فیزیکش بدنی در سینما اکثرا نقشهای جدی نصیبش شد اما با ورود به عرصه سریال نشان داد توانایی بازیهای دیگر را هم دارد. از قاب تلویزیون وارد خانهها شد و خصوصا با مجموعههای کمدی همانند خوش رکاب، خوش غیرت و دو سریال سه دونگ سه دونگ و سه در چهار به واسطه فیلمنامههای کمدی محترم آن سریالها و ایجاد فضایی ملموس و خانوادگی مورد استقبال قرار گرفت.
اولین حضور او در تلویزیون به سریال رعنا در اواخر دهه ۶۰ به کارگردانی داوود میرباقری برمیگردد اما اوج حضورش در تلویزیون از اواخر دهه ۷۰ آغاز شد و تا پایان دهه ۹۰ ادامه داشت.
او در سریال خوش رکاب، رابطه عاشقانه یک راننده کامیون با کامیونش را ارائه میدهد که در اوج مردانگی و ظاهری خشن دل در گروه یک کامیون قدیمی دارد و با او حرف میزند و درددل میکند تا جایی که به هر دری میزند تا کامیونش راهی جنگ نشود.
بازی او در نقش تقی در خوش رکاب و بعدها در خوش غیرت تصویری متفاوت از او و نقش کلیشهای راننده کامیون به مخاطب عرضه کرد که همچنان و در تکرارهای مکرر این مجموعه در تلویزیون همچنان جذاب و دیدنی است.
نکته جالب آنجاست که نقش محمد کاسبی در این سریال کاملا جدی است و اگر موقعیت کمدی پیش میآید محصول شرایط و کمدی موقعیت است.
در ۱۳۸۵ کاسبی در سریال صاحبدلان ساخته محمد حسین لطیفی که از سریالهای مناسبتی ماه رمضان است، در نقش یک فرعون امروزی ظاهر میشود. داستان دو برادر که یکی راه ثروت و قدرت را دنبال کرده و برادر دیگر که صحاف است در نقطه مقابل او قرار دارد. برادر صحاف به سراغ برادر ثروتمند میرود تا او را نسبت به آینده خود هشدار دهد و این جدال میان خیر و شر را شکل میدهد. بازی متفاوت محمد کاسبی با استفاده هوشمندانه از بیان و فیزیک بدنی و تصویر او بر آن صندلی مجلل یکی از مهم ترین سریالهای مناسبتی تلویزیون را میسازد.
محمد کاسبی اما در ادامه با حضور در سریالهای با رویکرد کمدی نقشهای دلنشینی را خلق میکند که یکی از بهترین آنها را باید سریال سه در چهار دانست. روایت دو باجناق که هر دو با قبولی فرزندان خود در دانشگاه آزاد دچار بحران مالی میشوند و نهایتا به پیشنهاد پسر خانواده تصمیم به تأسیس یک شرکت خدماتی میگیرند، شرکتی که از همان اول باعث اتفاقاتی کمدی میشود و در نهایت هم به گرفتاری آنها میانجامد.
سریال سه در چهار به واسطه فیلمنامه و البته کارگردانی خوب مجید صالحی که رضا عطاران را به عنوان مشاور در کنار خود داشت، یکی از ماندگارترین سریالهای طنز تلویزیونی است که همچنان در آی فیلم پخش و از آن استقبال میشود.
سریالی که گویی در امتداد سریالهای رضا عطاران ساخته شده است و فضای رئالیستی و خانوادگی آن در کنار بازی باور پذیر بازیگرانش توانست مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند.
محمد کاسبی در سه در چهار در نقش رحمان پدر خانواده در اوج دردمندی و تنگدستی جلوهای متفاوت از یک پدر دلسوز را عرضه میکند که روابط او با خانوادهاش موجب اتفاقات طنزی میشود.
از دیگر بازیهای ماندگار او در تلویزیون به سریال سه دونگ سه دونگ شاهد احمد لو است.
رفاقت سیروس گرجستانی و محمد کاسبی که پس از سالها با ورود کاسبی از ایتالیا وارد مرحله تازهای میشود به واسطه فضای کمدی، ملموس و خانوادگی سریال مورد توجه قرار میگیرد و به واسطه ترکیب خوب بازیگران و داستان همچنان یکی از مجموعههای موفق آن سالهاست.
هرچند در سال ۱۳۸۵ بار دیگر در کنار سیروس گرجستانی قرار میگیرد تا در سریال زن بابا ساخته سعید آقاخانی و مشاوره رضا عطاران بازی کند.
محمد کاسبی تا پایان دهه ۹۰ در مجموعههای تلویزیونی مختلفی از جمله سریالهای کمدی در کنار سایر مجموعههای درام حضور پیدا میکند و بزرگترین خصلت بازیگری او را باید در این موضوع جستجو کرد که همواره تلاش کرد بهترین خودش باشد.
جستجو در کارنامه تلویزیونی او نشان میدهد او در اکثر این مجموعهها یک پدر است؛ پدری که گاهی همانند سه در چهار برای اقتصاد خانواده به هر دری میزند یا همانند سریال زن بابا پدری که به دنبال زنده کردن سهم خانواده است؛ همان پدری که در صاحبدلان ظالمانه همه را به کار میگیرد تا در مقابل برادر جدال خیر و شر را رقم بزند.
اگرچه شاید نقشهای محوری و یا تاثیرگذار نصیب او نشد یا فرصت همکاری در سینما با کارگردانان متفاوت را به دست نیاورد، اما تلاش او در ارائه نقشهای متفاوت در همان بستر فیلم و سریال در حافظه جمعی مخاطبان باقی خواهد ماند.