اپیزود سوم از فصل آخر سریال آینه سیاه (Black Mirror) با نام «هتل روریه» به یک معنی ادای دینی به سینما است. اگر کسی حتی یک قسمت از همه اپیزودهای منفصل و مستقل هفت فصل این سریال بریتانیایی را دیده باشد، ایده تا حدی محافظه کارانه و محتاطانه رویارویی با آینده وهم انگیز دیجیتالی و هوش مصنوعی را به عنوان دغدغه اصلی پس و پشت سازندگان و سفارش دهندگان این سریال درک میکند. این درک با اجرای درست و جذاب خود باعث میشود مخاطب خواه ناخواه کمی تا اندکی در مواجهه اول با هر تکنولوژی و پدیده جدید از این جنس ملاحظه کند و دست به عصا شود، هرچند که به طور قطع نمیتوان جلوی حرکت رو به جلوی آینده دیجیتال را گرفت. در خصوص اپیزود مورد اشاره نکته اصلی این است که ورای ایده کلی این قسمت، پردهای از تخیل بی انتها از مقابل چشم مخاطب عشق سینما کنار میرود. به طور حتم مخاطبان جدی سینما با دیدن این اپیزود برای لحظهای هم که شده خود را در موقعیت شخصیت اصلی که یک زن بازیگر سینما است قرار خواهند داد و به درون فیلم دلخواه خود میروند. موقعیت اولیه طراحی شده برای این قسمت، مناسبتی با اثرگذاری حرفهای و جدی تکنولوژی ماشینهای محاسباتی و هوش مصنوعی در آینده سینما دارد.

میشود به راحتی تصور کرد که آنچه ایده شرکت خیالی «تکرار خیال» (Redream) به عنوان آورده خود به رگهای کهنه یک استودیوی هالیوودی تزریق کرد تا یک فیلم کهنه و سیاه و سفید متعلق به آنها را به عنوان یک «محتوا»ی قابل عرضه بازسازی دیجیتال کند، به راحتی ممکن است در همین چند سال آینده خیلی جدی رنگ واقعیت به خود بگیرد. نکته اینجاست که جهان سینما تا چه حد تحمل حضور غول آسای دنیای دیجیتال را در تولید خلاقانه و البته حرفهای دارد. چرا که چنین رویکردهای خاصی ممکن است به مذاق مخاطب از همه جا بی خبر سینما جالب باشد و باز هم از چنین محصولاتی بسازد. آن وقت چگونه میتوان به آینده و رونق سینمای تا به آن حد تکیه کرده به دنیای صفر و یک دل بست؟ هرچه باشد، مفهوم سینما و جهان فیلم، ساحت هنرنمایی بازیگران واقعی در جلوی دوربین و هدایت مغز انسانی و متفکر در پشت دوربین است، نه محاسبات مکانیکی سکانسهای یک فیلمنامه.