Search

دو چشم‌انداز این روزها

سرمقاله شماره ۵۴

1 شهریور امسال سه مناسبت خاص در محدودهٔ دنیای کوچک ما شایستهٔ یادآوری است: دهم شهریور پنجمین سالگرد درگذشت مسعود مهرابی، یازدهم شهریور دهمین سالگرد سفر ابدی ایرج کریمی و بیست‌ودوم شهریور سومین سالمرگ ناباورانهٔ اصغر یوسفی‌نژاد است؛ سه همکار دیرین ما که هر کدام به نوعی منشأ اثرهایی در عرصهٔ کار خود بودند. مسعود مهرابی جدا از نقشی که در انتشار ماهنامهٔ «فیلم» داشت، با کتاب تاریخ سینمای ایران تا مقطع انقلاب و فهرست‌های فیلم‌نگاری‌اش (فیلم‌های کودکان و نوجوانان، فیلم‌های مستند و فهرست کتاب‌های سینمایی) مواد و مصالح قابل‌توجهی برای پژوهشگران سینما فراهم کرد. زنده‌یاد اصغر یوسفی‌نژاد هم عشق پژوهش و آرشیو داشت و هیچ‌کس به اندازهٔ او روی کتاب‌های سینمایی کار نکرده است. سال‌های بسیاری معرفی دقیق کتاب‌های تازه‌انتشار در ماهنامهٔ «فیلم» و فهرست‌نویسی کتاب‌های هر سال در «کتاب سال» مجله کار او بود و می‌شد کاملاً به نتیجهٔ کارش مطمئن بود. اتفاقاً کتاب‌شناسی سینمایی مهرابی را که شامل فهرست کتاب‌های منتشرشده تا سال 1379 بود، یوسفی‌نژاد با دقت و وسواس همیشگی‌اش تا سال 1394 به‌روز کرد اما رفتن به سوی کار تمام‌وقت فیلم‌سازی و اجل شتابان مانع از آن شد که پس از آن، این فهرست مفید و ارزشمند را بار دیگر به‌روز کند. می‌گفت یکی از اتاق‌های خانه‌اش را تا سقف برای نگه‌داری کتاب‌های سینمایی قفسه‌بندی کرده است. افسوس که فرصت نیافت قفسه‌های تازه‌ای به آن‌ها بیفزاید.

و اما ایرج کریمی… به اعتقاد بسیاری از تماشاگران جدی سینما که خوانندهٔ نقدهای فیلم در مطبوعات بوده‌اند (پیش از آن که «نقد»های کپسولی و در واقع بسته‌های خشم و نفرت و توهین و دشنام و حتی تحسین و ستایش به عنوان نقد فیلم در رسانه‌های مجازی فراگیر شود)، دست‌کم طی سه دهه ایرج کریمی یکی از بهترین منتقدان فیلم در ادبیات سینمایی ایران بود که بیش از نود درصد نوشته‌هایش – از نقد فیلم و مطالب تئوریک – در ماهنامهٔ «فیلم» چاپ می‌شد. در یک نظرخواهی فرضی از خوانندگان نقد و حتی خود جمعیت منتقدان رسانه‌ها برای انتخاب بهترین منتقد فیلم ادبیات سینمایی ایران در پنجاه سال اخیر، قطعاً ایرج کریمی به عنوان یکی از پنج منتقد برتر انتخاب می‌شد. (این‌جا به‌شوخی، و به شیوهٔ جاری فضای مجازی می‌شود اضافه کرد: شما در کامنت‌ها نام چهار منتقد برتر دیگر را بنویسید! یا: عدد 4 را کامنت – یا دایرکت – کنید تا خودمان فهرست فرضی را تقدیم کنیم!)

ایرج کریمی ژورنالیست نبود. سفارش نمی‌پذیرفت. چیزهایی را دربارهٔ موضوع‌ها و فیلم‌هایی می‌نوشت که خودش دوست داشت بنویسد. او به ما آموخت که نقد فیلم جدا از آن که نظر و تحلیل نویسنده دربارهٔ فیلم است باید هویت ادبی هم داشته باشد؛ محتوای نوشته به اندازهٔ فرم و ساختار ادبی‌اش اهمیت دارد. از این حیث نوشته‌هایش بازتاب اندوخته‌هایش از مطالعات او در زمینهٔ ادبیات، هنر، روان‌شناسی و تاریخ بود. سهل است که او خود یک رمان‌نویس هم بود که البته این جنبه از توانایی‌های ایرج کریمی به اندازهٔ نقدهایش شناخته نشده است. ارجاع‌های فراوان در نوشته‌هایش به آثار بزرگان (نه همچون جلوه‌گری نوپاهای خودنما بلکه درست و سنجیده و در جای خود) نشان از وسعت مطالعات فراوان و عمیق داشت. عکسی عجیب و تکان‌دهنده از روزهای آخر زندگی ایرج روی تختش در بیمارستان گلستان وجود دارد که او در حال خواندن کتاب است در حالی که حال و بیماری‌اش را از مدت‌ها پیش می‌شناخت و می‌دانست چیزی به پایان راهش نمانده است. اما او آمیخته و آغشته و سرشته با کتاب بود و بنابراین حتی در همان روزهای آخر هم از کتاب جدایی نداشت و دوری نمی‌توانست.

2 در سه دههٔ گذشته، هر سال از نیمهٔ تابستان تا یکی‌دو ماه بخشی از سینمای ایران دچار تب‌وتاب انتخاب فیلم نمایندهٔ سینمای ایران برای معرفی به رقابت‌های اسکار می‌شود و در سال‌های اخیر که اپلیکیشن‌های ارتباطی در فضای مجازی رواج پیدا کرده‌اند تماشاگران سینمای ایران هم در این تب‌وتاب شریک شده و حتی درجه و میزان التهاب را افزایش داده‌اند. پس از چند سال که اکران عمومی در انحصار سینمای عامه‌پسند بود و در برخی سال‌ها یافتن فیلمی برای معرفی به اسکار از میان فیلم‌های اکران‌شده دشوار می‌شد، امسال وضعیت متفاوتی پیش آمده است. با تغییر فضای اکران عمومی در یک سال اخیر و افزایش فیلم‌های جدی اجتماعی روی پرده در این مدت، امسال کار انتخاب از زاویهٔ دیگری دشوار شده است. زمانی انتخاب فیلم‌ها در بنیاد سینمایی فارابی و سال‌هایی در خانهٔ سینما انجام می‌شد. در سال‌های اخیر، انتخاب فیلم نمایندهٔ سینمای ایران در سازمان سینمایی انجام می‌شد که در برخی از این سال‌ها، اگر گزینهٔ مهمی مثل فیلمی از اصغر فرهادی در کار نبود، به طور طبیعی فیلم‌هایی انتخاب می‌شدند که به سیاست‌های رسمی نزدیک‌تر باشند. امسال گفته شده انتخاب فیلم بار دیگر به خانهٔ سینما واگذار می‌شود که طبیعی‌ترین مرجع چنین انتخابی است و با وجود همهٔ شائبه‌ها و حرف‌وحدیث‌ها بابت اتصالش به منابع قدرت، بیش از بقیهٔ نهادها استقلال و مرجعیت انتخاب دارد. اما تا لحظه‌ای که این سرمقاله نوشته می‌شود هنوز این اتفاق نیفتاده و سازمان سینمایی به دلایل روشن میدان این انتخاب را به خانهٔ سینما واگذار نکرده و طبعاً هیأت انتخاب هم هنوز تشکیل نشده است.

انتخاب فیلم مناسب برای رقابت‌های اسکار، جدا از کیفیت سینمایی آثار، به چند عامل فنی/ حرفه‌ای هم وابسته است. یک ضرورت گریزناپذیر، نمایش عمومی تجارتی فیلم در سینماهای کشور در یک بازهٔ زمانی تعیین‌شده توسط آکادمی اسکار است. اما دو عامل مهم تعیین‌کننده، یکی حضور فیلم در جشنواره‌های جهانی و برنده شدن احتمالی در این جشنواره‌هاست، و دیگری داشتن یک پخش‌کنندهٔ قوی و باتجربهٔ خارجی است که کار پخش جهانی فیلم را به عهده داشته باشد. هر دو مورد، ارتباط مستقیم با تبلیغات و شناخته شدن فیلم نزد رأی‌دهندگان آکادمی دارد. حضور در جشنواره‌ها و جایزه گرفتن این جنبه از فیلم را تقویت می‌کند و هر چه جشنواره مشهورتر و جایزه مهم‌تر باشد، امتیاز فیلم بالاتر می‌رود. پخش‌کنندهٔ معتبر جهانی نیز می‌تواند با استفاده از تجربه‌اش تبلیغات فیلم را برای جلب توجه رأی‌دهندگان برنامه‌ریزی کند؛ جوسازی (فضاسازی) کند.

گرچه در هفته‌های اخیر دوست‌داران سینما فیلم‌های مورد علاقه‌شان را برای معرفی به اسکار اعلام کرده‌اند اما این امر نیاز به بررسی کارشناسانه توسط کسانی دارد که این عرصه را می‌شناسند و هدف‌شان انتخاب فیلمی است که در این رقابت (با در نظر گرفتن مقتضیات و سابقهٔ امر) امکان موفقیت بیش‌تری دارند، نه لزوماً انتخاب فیلم «مورد علاقهٔ شخص انتخاب‌کننده» یا فیلم «نزدیک به سیاست‌های رسمی توسط نهاد دولتی». امسال با توجه به نزدیک بودن امتیازهای دوسه فیلم فهرست، انتخاب بسیار دشوار است. امیدواریم برای حضور در این عرصهٔ مهم جهانی بهترین انتخاب کارشناسی، فارغ از مسائل سیاسی، انجام شود. هدف حضور در یک رقابت جهانی با قواعد بازی آن رقابت است. هر نوع انتخاب دیگری بدون در نظر گرفتن این قواعد، نقض غرض است.

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *