۱. هادی اسلامی با چهرهای بهشدت مردانه و مرارتکشیده انگ سینمای اوایل انقلاب بود و در قامت قهرمانانی که در پی احقاق حق خویش با زورگویان درافتادهاند بهشدت دیدنی جلوه میکرد. کسی که در روزهای آخر عمر برای اجرای دوباره نمایش «زیر گذر لوطی صالح» تلاش کرد؛ نمایشنامهای که ۲۵ سال پیش از فوتش توسط خود او نوشته و روی صحنه رفته بود. در همان روزهای تمرین و وقتی خبرنگار یکی از جراید برای تهیه گزارش به پشت صحنه تمرین نمایش رفته و با اسلامی مصاحبهای ترتیب داده بود تا مخاطبان از چند و چون تمرین و زمان اجرا باخبر شوند، تیتری که برای گزارش انتخاب کرده بود بخشی از دیالوگ نمایش بود با این مضمون: «زندگی نگه دار میخواهم پیاده شوم!» و وقتی چند هفته بعد خبر درگذشتش رسانهای شد، مخاطبان آن نشریه در بهت و حیرت فرو رفته بودند و از مرگآگاهی هادی اسلامی انگشت حیرت به دندان تعقل میگزیدند! در حالی که او خیلی دیر و در ۴۱سالگی وارد سینما شده بود و عمر بازیگریش در سینما فقط ۱۳ سال بود اما نزدیک ۳۰ فیلم بازی کرد و در آن دوره کوتاه که بیشتر شبیه وزیدن نسیمی بود نقشهای ماندگاری را خلق کرد و بر پرده سینما جاودانه شد که مهمترینشان نوری در سرب (مسعود کیمیایی) بود. یک روزنامهنگار در دهه ۱۳۳۰ که مطالب ادبی مینویسد و بعد از مرگ زنش از همه بریده و بعد از سالها به دلیل متهم شدن برادرش به قتل، باید دنبال شاهدی برای اثبات بیگناهی برادر بیفتد تا وجه دیگری از شخصیت خود را که شامل خانوادهدوستی، مهر، سماجت، شجاعت و خشونت است به نمایش بگذارد. قهرمانی که دقیقاً به دنیای کیمیایی تعلق دارد و به آن بارانی بلند و کلاه لبهدار و صورتی زخمی و داغان و مونولوگهای طولانی سعی دارد خود را محق جلوه دهد. او برای این نقش نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از هفتمین جشنواره فیلم فجر شد. نقشی که بخشی از توفیقش هم مرهون صدای منوچهر اسماعیلی بود که بر چهره مصمم و باصلابت اسلامی مینشست.
۲. فیلم اتوبوس (یدالله صمدی) نگاهی اغراقشده و طنزآمیز به اختلافات حیدری – نعمتی که ریشههای عمیق در جامعه ایرانی دارد و اینبار در بستر منازعات تمامنشدنی بالادهیها و پاییندهیها، با محوریت ورود یکی از عناصر مدرنیته به روستا متجلی میشود و اسلامی در نقش نعمتخان بعد از فروش نمکزارهایش به کدخدای ده نخستین اتوبوس را برای روستا میخرد و رقابتهایش با حیدرخان رنگ جدیدی میگیرد. اسلامی با سبیل و کلاهی لبهدار و چهره زحمتکش همیشگی که صدای منوچهر اسماعیلی هم او را در تجسم بخشیدن به نقش یاری میدهد، تمام ویژگیها و کاریزمای لازم برای یک رقابت همیشگی و پایاپای را دارد. داستان فیلم در حاشیه دریاچه ارومیه پر از آب و نمکزارهایی که حالا تبدیل به خاطرهای دور شده میگذرد و صمدی آگاهانه با گذر از لهجهها و نشانههای بومی، فیلم را تبدیل به آینه تمامنما از رقابتهای بیپایان جوامع سنتی ایران میکند. اسلامی به خاطر بازی در این فیلم برنده لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد از چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر شد.
۳. شاخههای بید (امرالله احمدجو) مقدمهای بر دو سریال ماندگار روزی روزگاری و تفنگ سرپراست، در همان جغرافیا و با همان آدمها و اسامی و داستانکهایی که بعدها به صورت مفصل در آن دو سریال پرداخته شدند. و اسلامی نقش نخست فیلم، خالو مراد را بر عهده دارد که به دلایلی از روستای چندینسالهاش کوچانده شده و حالا در روستایی دیگر که بهشدت در مقابل غریبهها جبهه گرفتهاند و مانع از اقامتشان هستند با حلم و بردباری و تلاش بیوقفه در پی اثبات خویش است. اسلامی با اندامی ترکهای و بهشدت ورزیده که در طول داستان در تکاپو برای امرار معاش و انجام کارهای دهقانی است و میتواند قدرت راهبریاش را به خانواده و اطرافیان دیکته کند. چهرهای که پشتکار و سماجت، زیرکی، حاضرجوابی و گاه حتی مجیزگویی بزرگان را یکجا دارد. او و پسرانش چنان خلاقانه خود را به محیط تحمیل میکنند که در کمترین زمان ممکن تکتک مخالفانشان تبدیل به دوستانی صمیمی میشوند. خالو مرادی که شاید ۳۰ سال بعد مراد بیگ روزی روزگاری باشد. کسی چه میداند؟!
۴. هادی اسلامی در خواستگاری (مهدی فخیمزاده) نقش یک بازنشسته شهربانی را بازی میکند که از دلسوزیهای بیش از حد فرزندانش به ستوه آمده و سعی در بازپسگیری استقلالش دارد و به همین خاطر تصمیم به تجدید فراش با پیرزنی در همسایگی میگیرد. تقابل پیرمرد با پسر غیرتی زن همسایه لحظات بامزهای خلق میکند که حتی در مواجهههای چندم با فیلم هم نمکش کم نمیشود. مثل صحنه کلانتری که پسر (اسماعیل محرابی) از پیرمرد به خاطر مزاحمتهایش شکایت کرده و مأمور کلانتری شاکی و متشاکی را اشتباه میگیرد. اسلامی تمام تلاشش را کرده تا ۲۰ سال اختلاف سنیاش با نقش چندان به چشم نیاید و با ریش و سبیل انبوه و نامرتب شخصیت جذابی میآفریند که صدای ناصر طهماسب هم در این توفیق نقش مهمی دارد.
۵. آوار (سیروس الوند) فیلمی پرستاره و پندآموز که اسلامی در آن نقش خدمتکاری پیر را بازی میکند که قرار است پسران و عروسهای پیرمرد ثروتمندی را برای امر مهمی گرد هم بیاورد که این مهمانی با مرگ پیرمرد و سپس زلزلهای مهیب همراه میشود. دوبلور اسلامی در این فیلم احمد رسولزاده است که با آرامش درونی نقش اسماعیل همراستاست و قرار است چون نخ تسبیحی فرزندان پرتعداد و با حالوهوای متفاوت و متضاد فکری پیرمرد را به هم وصل کند. خدمتکاری که سالهای سال در خدمت ارباب بوده و به نوعی همزاد او محسوب میشود و همزمان با او هم دنیا را ترک میکند.