Search

موسیقار زدن در معرفت

نگاهی به موسیقی افتتاحیهٔ فیلم «حسن کچل» و تفاوت‌های اجرای صحنه‌ای و فیلم

«همه جا کَشَند می ارغوان

من اگر کَشم، تو چرا کَشی می ارغوان؟»

وادی طلب

شانزدهم فروردین 1348، پرویز فنی‌زاده با آن هیأت غریب در مرکز صحنهٔ تالار 25 شهریور (سنگلج فعلی) می‌ایستد؛ در سکوت نگاهی به تماشاگران و حتی آنان که در بالکن سالن نشسته‌اند می‌اندازد و با خواندن این دو سطر به یکی از افسانه‌های عامیانهٔ این مُلک جان می‌دهد.

نمایش‌نامهٔ حسن کچل را جوانی 24ساله نوشته بود که در هر برخوردی بیش از هر چیز دانستگی و استعدادش به چشم می‌آمد. چند سال پیش از این عباس جوانمرد نمایش‌نامهٔ دیگری از او را به روی صحنه برده بود (خاتون شهرِ آفتاب مهتاب اجراشده در 1344) و این بار داود رشیدی با به صحنه بردن کار دیگری از او باعث حیرت همگان شد بود. رشیدی بیش‌تر متون غربی را انتخاب می‌کرد و اجرای سال پیشش از در انتظار گودو بسیار دیده شده و مورد تحسین قرار گرفته بود؛ اگر او پذیرفته بود که این متن را به عنوان کارگردان به صحنه ببرد تنها به علت قوت کار و شناختی بود که به عنوان استادش در دانشگاه از استعداد علی حاتمی داشت.

نمایش حسن کچل در فروردین 1348به صحنه رفت و فیلم حسن کچل (علی حاتمی) در فروردین 1349 بر پردهٔ سینماها! همکاری حاتمی با زنده‌یاد منوچهر سخایی در آگهی‌سازی‌‌ برای تلویزیون پای او را به سازمان سینمایی پیام باز کرده بود و مایهٔ آشنایی او با علی عباسی، جوان‌اول تهیه‌کنندگی فیلم در سینمای آن روز ایران و مدیر این شرکت، شده بود. آشنایی که در نهایت به تصمیم ساخت فیلم حسن کچل منجر ‌شد. نمایش حسن کچل وقتی بر صحنه رفت که هنوز بیش از چند ماه از اجرای پرشور و طولانی‌مدت شهر قصهی بیژن مفید در همان سالن نگذشته بود و عده‌ای معتقد بودند که ایدهٔ نمایش‌نامه و حالا فیلم حسن کچل حاصل موفقیت شهر قصه است اما علی حاتمی پیش از شهر قصه هم تجربهٔ نوشتن متونی موزون را داشت و مهم‌تر آن که نگاهش هم به افقی دیگر بود: «این کار را من قبل از شهر قصه کرده بودم. و هر وقت هم که نمایش‌نامه‌ای به این صورت نوشتم، موفق شد. اما خودم از این کار خسته شده بودم. همین خستگی استارتی بود تا کارم را به صورت دیگری شروع کنم و هدفم هم پیدا کردن یک زبان خاص برای فیلم‌های ایرانی بود. یعنی چه‌طور؟ الان می‌بینید که همهٔ فیلم‌ها دوبله می‌شوند و همه در فیلم‌ها اعم از خارجی و ایرانی، فارسی حرف می‌زنند. پس چه‌طور می‌شود فهمید که یک فیلم فارسی هست یا نه… این شناخت نباید که فقط از روی اسم جرج و جک و غیره صورت بگیرد بلکه زبان فیلم ایرانی، بایستی ایرانی باشد. این بود که به دنبال این زبان، به این راه رسیدم.»

به‌درستی مشخص نیست که حاتمی چه زمانی پیشنهاد ساخت فیلم را با علی عباسی مطرح کرده اما صحبت‌های عباسی مؤید این نکته است که او هیچ اطلاعی از وجود نمایش‌نامهٔ حسن کچل و اجرای صحنه‌ای آن نداشته است. به گفتهٔ عباسی آن‌چه به او ارائه شده تنها در حد یک طرح فیلم‌نامه بوده به طوری که حتی اشعاری که بعدها در فیلم استفاده شدند هم هنوز ساخته نشده و در این طرح وجود نداشته‌اند.

در دسترس نبودن هیچ نسخه‌ای یا حتی ردی از متن نمایش‌نامهٔ حسن کچل و کوچ ابدی بسیار از دست‌اندرکاران آن، کار مقایسهٔ تفاوت‌های اجرای صحنه‌ای با فیلم را بسیار دشوار می‌کند. شاید از تنها کورسوی‌های امید امکان استناد به حافظهٔ جناب اصغر سمسارزاده به عنوان بازیگر نقش شاطر مش‌سلیمون در نمایش حسن کچل باشد. سمسارزاده از تفاوت‌های بسیار این دو نسخه و به‌خصوص دست باز سینما در پرداخت پرزرق‌وبرق و پرجزییات بخش‌های مختلف قصه می‌گوید. با کنار هم قرار دادن صحبت‌های جناب سمسارزاده، بروشور نمایش و معدود عکس‌های به‌جامانده از این اجرا می‌توان تقریباً به این استنباط مطمئن بود که روند روایت، وادی‌های طی‌شده توسط حسن و برخورد او با ‌شخصیت‌های قصه‌ در هر دو نسخه یکسان بوده است. اما هر یک از این بخش‌ها در نسخهٔ سینمایی با جزییات بیش‌تر و همراه با شاخ و برگی تصویری روایت شده‌اند. همچنین چند بخش از جمله پیش‌درآمد قصه، خوانده‌شده از زبان شهرفرنگی، و یا حضور آرایشگر چینی به متن اضافه شده‌اند که در نسخهٔ صحنه‌ای وجود نداشته‌اند. سمسارزاده از حضور گاه‌به‌گاه حاتمی بر سر تمرینات نمایش می‌گوید و به یاد ندارد که رشیدی دستی در متن حاتمی برده باشد. او تأکید دارد که «رشیدی متنی را که مجبور به دست بردن در آن بود اصلاً کار نمی‌کرد.»

ویدئو از کانال یوتیوب «پارس ویدئو»

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *