Search

آواز زخمی پرندۀ خارزار

نقد فیلم «یک ناشناختهٔ کامل»

فیلمی تحسین‌شده بر اساس کتاب دیلن الکترونیکی میشود! دربارهٔ حدود چهار سال از زندگی باب دیلن؛ از هنگامی که در سال 1961 به بیمارستان می‌رود تا اسطورهٔ زندگی‌اش وودی گاتری را ملاقات کند، تا زمانی که در 1965 اجرای جنجالی‌اش با سازهای الکتریکی در جشنوارهٔ موسیقی فولک نیوپورت باعث حواشی گسترده‌ای شد. او با اجرای آهنگ زمانه در حال تغییر است در برابر کسانی که باعث شهرت او شده بودند ایستاد و یک خط قاطع و واضح بین خود و جریان اصلی موسیقی فولک کشید. کارگردان با صراحت تأکید کرده که فیلمش لزوماً یک اثر زندگی‌نامه‌ای دربارهٔ دیلن نیست و درامی گروهی (Ensemble Drama) به سبک رابرت آلتمن است. اثری که از سوی انستیتو فیلم آمریکا و هیأت ملی بازبینی فیلم آمریکا به عنوان یکی از ده فیلم برتر سال 2024 انتخاب شد. در اسکار هم نامزد دریافت هشت جایزه از جمله بهترین فیلم شد و در گلدن گلوب نیز مورد توجه قرار گرفت. بازی‌های درخشان، ستون‌های مهم استواری فیلم‌اند، به‌ویژه وقتی می‌دانی آن‌ها کوشیده‌اند شبیه کسانی که نقش‌شان را بازی کرده‌اند، آواز بخوانند و ماجرا در حد لب زدن سهل و ساده نبوده است. تیموتی شالامی مشهورترین ترانه‌های باب دیلن را بهتر از حد انتظار، با تقلید قابل‌‌قبول لحن تودماغی خواننده ارائه کرد و گیتار و سازدهنی هم زد. همهٔ اجراها سر صحنه گرفته شده‌اند. موسیقی به عنوان یک عنصر روایتی، بخشی از درام است و سکانس‌های آواز در موقعیت‌های منطقی مثل ضبط‌ استودیویی یا اجراهای زنده رخ می‌دهند. مونیکا باربارو، ادوارد نورتن و بوید هالبروک هم آواز خواندند و سازهای خودشان را نواختند، در حدی که نورتن برای ایفای نقش پیت سیگر از این امتیاز بهره‌مند شد که گیتار آکوستیک دوازده سیم مارتینِ خود سیگر را بنوازد. معرفی جون بائز با اجرای زندهٔ ترانهٔ House of the Rising Sun هم بی‌نظیر است.

جیمز منگولد پیش‌تر در سال 2005 نیز فیلمی زندگی‌نامه‌ای دربارهٔ جانی کش، خوانندهٔ بزرگ سبک کانتری، ساخته بود که ساختار کلاسیک و محافظه‌کارانه‌ای داشت اما در این فیلم، شبیه خود باب دیلن در زندگی واقعی، جسورانه، ساختارشکن و بی‌پروا عمل کرده است. به همین دلیل نتایج ارتباط مخاطبان با روایت در دو نقطهٔ دور از هم ایستاده‌اند. برخی آن را عالی و کامل و جذاب دانسته‌اند و عده‌ای آن را اثری متوسط، ناقص و سردرگم می‌دانند که سزاوار این همه تحسین نیست. البته در هر حال نمی‌توان تأثیرگذاری باب دیلن را انکار کرد و با همین کنش‌مندی نامتعارف است که توانست خود را به مرکز توجه عمومی برساند. خودم هم با وجود جزییات ستایش‌برانگیز فیلم، نتوانستم با کلیت اثر و شخصیت دیلن در این روایت ارتباط برقرار کنم و حاضر به دوباره دیدن فیلم نیستم. البته برای درک و قضاوت نهایی، دریچه‌ای شامل تاریخ و فرهنگ هم دخیل است. طبعاً کسی که با گذشتهٔ دیلن رشد کرده و جلو آمده و با فرهنگ و هنر آمریکا در آن دهه‌ها آشناست، ارتباط مؤثرتری با فیلم برقرار می‌کند. درک پس‌زمینه‌های شکل‌گیری و رشد دیلن را نمی‌توان با دو ساعت فیلم شکل داد. مثال ایرانی‌اش از لحاظ اهمیت شرایط تاریخی اجتماعی در ارزیابی جایگاه هنرمند، ترانه برای… شروین حاجی‌پور در سال 1401 است. شعری که بر اساس توییت‌های اعتراضی نوشت و با کم‌ترین امکانات و تک‌نفره به ترانه‌ای تبدیل شد که بازتاب گسترده‌ای داشت و جایزهٔ گرمی بهترین ترانه برای تغییر اجتماعی را برد. شروین صدای زیرمتوسطی دارد، استقبال نشدن از ترانه‌های بعدی‌اش [جز ترانهٔ موشک‌ها در زمینهٔ حملات موشکی به غزه و سپس ایران] نشان داد که صرفاً به عنوان یک خواننده، مقبولیت بالایی ندارد. در واقع شهرت و محبوبیت او را باید در بستر تحولات اجتماعی ارزیابی کرد. احتمالاً اگر سال‌ها بعد فیلمی درباره‌اش ساخته شود و مخاطب، آشنایی یا تجربه‌ای در مورد وقایع سال 1401 نداشته باشد، قادر به همذات‌پنداری کافی با اثر نیست.

ویدئو از کانال نماشای «Video Master»

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *