Search

تلخ، چون قرابۀ زهر

پروندهٔ یک فیلم: «پیرپسر»

دوست داشته باشیم یا نه، پیرپسر از همان تک‌نمایش جشنوارهٔ فجر نشان داد که ظرفیت و استعداد پدیده شدن را دارد. و نمایش عمومی‌اش که سه روز بعدش با جنگ دوم همزمان شد و نمایشش در فضای پرتعلیق و نگران‌کننده پس از آتش‌بس با موفقیتی خارق‌العاده ادامه یافت، پدیده بودن آن را بی‌بروبرگرد تثبیت کرد. در تاریخ سینمای ایران اتفاق نیفتاده فیلمی 190دقیقه‌ای، تلخ و سیاه، به قول شاعر همچون قرابهٔ زهر، این همه تماشاگر مشتاق داشته باشد، آن هم در چنین روزگار تلخی که گفته می‌شد استقبال از کمدی‌های عامه‌پسند به دلیل نیاز مردم به خنده و شادی در زمانهٔ تلخی‌هاست. تحلیل مضمونی و بررسی دلیل این اقبال به قول علما پارادوکسیکال، خودش یک بحث طولانی و عمیق است اما پیرپسر از حیث فن روایت و صنعت همراه کردن انبوه تماشاگر با جهان آفریدهٔ فیلم‌ساز هم چیزهایی دارد که تبدیل به یک نمونهٔ قابل‌بررسی شده است، حتی اگر در این جهان سیاه و جذاب مخلوق فیلم‌ساز با این بازی‌های خیره‌کننده دنبال عیب و ایرادی بگردی و پیدا هم بکنی.

پیرپسر به همهٔ این دلایل و دلایل ناگفته دیگر قطعاً از آن فیلم‌هایی است که با معیارهای چهل‌وچندسالهٔ ما سزاوار تدارک یک پروندهٔ پروپیمان است و حرف‌ها چنان از دل جامعه و منتقدان می‌جوشد که تبدیل به یکی از مفصل‌ترین پرونده‌های ما شده است. فقط جای گفت‌وگو با حسن پورشیرازی در این پرونده خالی است. او در میان بازیگران فیلم مهم‌ترین عنصر این پدیده است و با وجود چند بار اصرار ما، حاضر به گفت‌وگو نشد، بدون این که مقاومتش معنای لج‌بازی یا حاصل دل‌خوری‌های مبهم قدیمی یا حواشی آشنا باشد.

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *