Search

وقت بلوغ

جلوه‌های نوجوانان در سینمای ایران

در کشور‌ ما که حرف زدن از تغییرات فیز‌یولوژ‌یک‌ در سن بلوغ جزو تابوهاست و اصولاً والد‌ین سنتی عادت به گفت‌وگو با فرزندان و آشنا‌یی دادن آن‌ها با وضعیت جد‌ید بدن و تغییراتش را ندارند، طبیعی است که ا‌ین نیاز را هنرمندان برطرف کنند و با ساختن آثار‌ی که به دنیا‌ی ا‌ین مقطع سنی، ‌یعنی حدود سیزده تا شانزده سال، می‌پردازد نسل‌های مختلف را با دنیای جدیدی که بچه‌ها قبل از جوانی به آن پا می‌گذارند آشنا کنند اما وجود سانسور ذهنی هنرمندان، همزمان با ترس از برملا شدن به‌اصطلاح اسرار مگو یا حالات ناپایدار روحی و تصمیم‌‌ها و برخوردهای عاطفی بی‌منطق و هیجانی که خاص این سن‌و سال است باعث می‌شود کم‌تر فیلم‌سازی جرأت کند دربارهٔ این دوران فیلم بسازد چون به فرض عبور از ممیزی‌های فراوان محتوایی و اجرایی که روزبه‌روز رفتن به سمت این موضوع‌ها را مخاطره‌آمیزتر کرده، گمان نمی‌رود حتی والدین حاضر باشند در کنار فرزندان‌شان تجربهٔ نمایش این دوران بحرانی را از سر بگذرانند و به تماشای فیلمی از مسائل بلوغ فرزندان‌شان باشند. بلوغ، دوره‌ای برزخی است که نه دیگر مثل گذشته بچه در نظر گرفته می‌شوی که در یک جمع بزرگ‌سال راه‌ات بدهند نه هنوز آن قدر بزرگی که اجازهٔ هر گونه تصمیم‌گیری به خودت واگذار شود. از نظر جسمی هم همه چیز ناآشنا به نظر می‌رسد. بنابراین پرداختن به ذهنیت‌های جدیدی که این شرایط جسمی جدید برای شخص ایجاد می‌کند و سبب رفتار و واکنش‌های تازه‌ و بی‌سابقه‌ای در فرد می‌شود می‌تواند موضوع فیلم‌سازان برای نمایش بلوغ در افراد باشد. اما بیش‌تر فیلم‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، که در سال‌های پیش از انقلاب ساخته شدند، بچه‌ها را در شرایطی نمایش می‌دهند که مجبورند با بزرگ‌ترها تعامل داشته باشند و تصمیم‌های هوشمندانه‌ای در برابر افراد بالغ جامعه بگیرند. بنابراین می‌توان بیش‌تر آن‌ها را از این منظر بررسی کرد.

در بین فیلم‌سازان کانون، امیر نادری و عباس کیارستمی شاید از معدود افرادی هستند که تا حدودی به این جهان بلوغ جسمی و پیامدهای تغییرات فیزیکی نزدیک شده‌اند و مثلاً در تجربه (عباس کیارستمی، 1352) که بر اساس داستان کوتاهی به نام دست نوشتهٔ نادری و با فیلم‌نامهٔ مشترکی از او و کیارستمی برای اولین بار تابوی نمایش ساعات خصوصی یک پسربچهٔ تازه بالغ را می‌شکند و او را در ساعات کاری و سپس در ساعات تنهایی در یک عکاس‌خانه به تصویر می‌کشد و بی‌پرواتر از سایر فیلم‌های کانون در پرداخت مسائل یک نوجوان است. علاقهٔ ممد، پسر نوجوان این فیلم، به عکس زنان جوان و بردن استند تبلیغاتی قَدی دختر جوانی که دامن کوتاه به تن دارد به اتاق خود و بستنِ در که حاکی از خلوت کردن و عشق‌بازی خیال‌پردازانهٔ پسربچه با این مقوای تبلیغاتی در اندازهٔ واقعی یک انسان است از معدود صحنه‌های سینمای ایران است که چنین دقیق به بلوغ جنسی یک پسر ایرانی می‌پردازد. در دنیای ممد، تجربهٔ سیگار کشیدن در سالن سینما، رفتن به حمام عمومی و تماشای ریش زدن مرد جوان، تماشای دخترمدرسه‌ای تازه‌بالغی که سرویس مدرسه برای بردنش آمده و دویدن دنبال خودروی سرویس، شانه زدن موهای خود و سوت زدن وقت عبور از کنار دختری که منتظر سرویس ایستاده، دور دور کردن با موتور گازی برادرِ بزرگ‌ترش که تشکیل زندگی داده و یکی‌دو شب پذیرای او می‌شود، تف کردن در لیوان آب صاحب عکاس‌خانه که او را به خاطر بردن عکس زنان و چسباندنش روی استندِ تبلیغاتی دختر دامن‌پوش کتک زده، شستن کلفت‌وار پله‌های عکاس‌خانه به وقت اولین احساس‌های عاشقی در نوجوانی، دنبال کردن یک زن جوان در پیاده‌رو و در نهایت پاره کردن و آتش زدن همان عکس‌های دل‌خواه برای گرم شدن در شب بارانی زمستان همه از رفتارهای این نوجوان تازه‌بالغ است که ‌والدینی ندارد. شلوغی دنیای اطراف در ازدحام تهران و در تضاد با سکوت و عدم برون‌ریزی کلامی این پسر، غریبه بودن او در این دنیای پر از عکس و تصویر و صدای رادیو و سروصدای شهر را عیان می‌کند. اما همین شجاعتِ نزدیک شدن به خلوت دنیای یک پسر بالغ باعث شد که، به قول نادری، تماشاگران ایرانی زیاد این فیلم را تحویل نگیرند و مهجور بماند.

امیر نادری به دلیل تک‌افتادگی‌اش در تهران، در حوالی سن بلوغ، در سایر فیلم‌هایش هم جلوه‌هایی از حضور بچه‌های تازه‌بالغ را به نمایش می‌گذارد؛ گویی کشف و نمایش این دنیا همیشه همراه او بوده و در او مانده است. مثلاً در تنگنا (امیر نادری، 1352) علی‌خوش‌دست یک خواهر و برادر در حوالی سن بلوغ دارد. برادرش عکس ورزشکاران و بازیگران را به دیوار اتاقش زده و با صورت پرجوش، حتی در بحرانی‌ترین لحظات درگیری بین اعضای خانواده، جلوی آینه در حال شانه کردن زلف‌هایش دیده می‌شود. خواهر نوجوان علی هم که چهرهٔ موجهی از یک دختر خانوادهٔ سنتی را به خود گرفته و حتی جلوی محارمش با روسری و مؤدب نشسته، با افشاگری مادرش معلوم می‌شود که از پسر همسایه نامهٔ عاشقانه دریافت کرده است. هیچ‌کدام از این دو دختر و پسر تازه‌بالغ، نقش فعال و کلیدی در درام فیلم ندارند و در نهایت در یک یادآوری علی از پیک‌نیک خانوادگی، آن‌ها را در حال رقص در جمع خانواده می‌بینیم اما هستند و حضورشان موقعیت خانواده‌ای بی‌سرپرست را نمایش می‌دهد که در آن کنترلی وجود ندارد و هر کسی هر کاری دلش بخواهد می‌کند. پروانه، دوست‌دختر علی، هم برادر نوجوانی دارد که در تنها سکانس حضورش فقط نقش یک مشاهده‌گر احوال خواهرش را دارد اما پسر نوجوان دیگری هم در فیلم هست که شاگرد یک بقالی است و پروانه را که در آرایشگاه طبقهٔ بالای بقالی کار می‌کند عاشقانه زیر نظر دارد.

تیزر فیلم نیاز از کانال آپارات «سینماتیکت»

فیلم از کانال آپارات «مهاجر»

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *