تنوع قومی در ایران، متأسفانه تأثیر چندانی در ایجاد سینماهای بومی با هویت ویژهٔ این قومیتها نداشته است. تلاشهای جستهگریخته و گاهوبیگاه منجر به ساخته شدن فیلمهایی حتی با ویژگیهای یک قوم شده اما تبدیل به یک جریان نشده است. فیلمهایی در خوزستان، در سیستان و بلوچستان، کردستان، استانهای کویری، آذربایجان و مناطق دیگری که هر کدام شاخص جغرافیایی یک قوم هستند ساخته شدهاند اما ملاحظات اقتصادی و در مواردی سیاسی، مانع از ایجاد جریان گستردهٔ سینمای بومی و قومی در ایران [مثلاً مانند آنچه در هند داریم] شده است. فیلمهای وابسته به یک قومیت ایرانی در وهلهٔ اول باید زبان آن قوم را رعایت کنند که در آن صورت در مناطق دیگر نامفهوم باقی میمانند که این امر باعث زیان اقتصادی میشود. با این حال سینماگرانی متعلق به قومیتهای مختلف، گاهی به سراغ موضوعهای بومی رفتهاند که حاصل کارشان میتواند موضوع بررسیها و تحقیقات مفسران و پژوهشگران باشد.
پروندهٔ «تصویر کردستان در سینمای ایران» در شمارهٔ 22 «فیلم امروز» (دی 1401) باعث شد به عنوان یک منتقد و مستندساز گیلانی، بار دیگر طرح نسبتاً قدیمیام با موضوع «سینمای گیلان» را برای تدارک پروندهای پیشنهاد بدهم؛ پیشنهادی که پذیرفته شد اما در جریان تدارکش، این موضوع که آیا عنوان پیشنهادی من تناسب بیشتری با موضوع دارد یا «تصویر گیلان در سینمای ایران» بحث بسیار برانگیخت که البته در بحث پیرامون سینمای مربوط به قومیتهای دیگر ایرانی هم مفید خواهد بود.
گیلان اغلب به دلیل ویژگیهای طبیعیاش در فیلمهای ایرانی مورد استفاده قرار میگرفته و تعداد اندکی از فیلمها هستند که گیلان از حیث ویژگیهای فرهنگی و تاریخی و سیاسی و اجتماعیاش در آنها حضور و بروز داشته که در این پرونده پیرامون این عوامل و مانعها بحث شده است. با تحقق حتی بخشی از موضوعهایی که برای این پرونده در نظر داشتم، حجم مطالب به حدی رسید که تشخیص داده شد بهتر است مطالب در دو بخش منتشر شود. امیدوارم مجموعهٔ مطالب برای بررسیهای فرهنگی و بینامتنی سینمای ایران مفید باشد.