Search

تخت‌گاز در مسیر اشتباه

نگاهی به فیلم «لاله» (اسی نیک‌نژاد)

لاله با نام انگلیسی Laleh Drive، فیلمی از سینمای ایران است که نمی‌توان آن را بدون در نظر گرفتن حواشی پیرامونش تماشا کرد. این فیلم که سه سال پس از یک اکران ناموفق، از اواخر اسفند ۱۴۰۳ به‌ صورت آنلاین اکران عمومی شد، از اساس به نیت اکران در سینماهای خارج از کشور ساخته شد و از ایده تا ساخت و اکران لاله مدیران سینمایی چند دولت اخیر درگیرش بوده‌اند. با همه کش‌وقوس‌هایی که ممکن بود در زمان مطرح شدن ایده و مقدمات ساخت فیلم در دولت احمدی‌نژاد به نفع ساخت و اکران فیلم تمام شود، با طولانی شدن روند تولید فیلم، رویاپردازی‌هایی که اسدالله نیک‌نژاد را به ایران کشاند، حاصلش چیزی بیش از یک فیلم کاملاً معمولی زندگی‌نامه‌ای-ورزشی نیست.

مهم‌ترین نکته‌ای که در مواجهه اول با فیلم توجه تماشاگر ایرانی را جلب می‌کند و پس از گذشت دقایقی از فیلم و تا انتهای آن، به عنصری دافعه‌برانگیز تبدیل می‌شود، مسأله زبان گفت‌وگوی فیلم است. به نظر می‌رسد انتخاب اغلب بازیگران بر اساس توانایی بیان دیالوگ‌ها به زبان انگلیسی بوده است. بله، فیلم به زبان انگلیسی ساخته شده و می‌شود حدس زد که سازندگان لاله اساساً به ایده خود برای ساخت فیلمی که بتواند در اکران بین‌المللی موفق باشد مطمئن بوده‌اند، اما این ایده از ابتدا یک استراتژی غلط بوده و لطمه مهمی به فیلم زده است. متأسفانه جز ایرج نوذری و نیکی کریمی، تعادل بازی اغلب بازیگران در هنگام ادای دیالوگ‌ها به زبان غیرمادری‌شان به هم خورده و همین باعث اجرای نزدیک به تیپ و اغراق‌شده در آن‌ها شده است. گویی پرده حجابی میان دوربین و بازیگران قرار دارد و آن‌ها تلاش می‌کنند با عبور از آن، خود را به ‌عنوان بازیگر در مقابل دوربین نشان دهند. همین مشکل برای تماشاگر داخلی که روزی مخاطب فرعی فیلم به‌حساب می‌آمده وجود دارد. تماشاگر ایرانی و فارسی‌زبان پیش از آن که بخواهد با کمک زیرنویس دیالوگ‌های سام قریبیان، میترا حجار یا آزیتا حاجیان را درک کند، درگیر نحوه بیان انگلیسی آن‌ها در حین ایفای نقش می‌شود و از فیلم فاصله می‌گیرد.

دومین مسأله، زیربنای پروژه است؛ آنچه که از ابتدای مطرح شدن نام این پروژه روی آن مانور داده شد، این بود که داستان فیلم شامل مقطعی از زندگی خانم لاله صدیق، راننده معروف رالی است. فیلم با حضور اتفاقی بی‌ام‌دبلیو قرمز او در یک جاده رالی و افتادن تصادفی او وسط یک مسابقه رالی و جلو زدنش از ماشین‌های مسابقه آغاز می‌شود؛ اتفاقی که مسیر زندگی لاله را عوض می‌کند و او را به دنیای مسابقات اتومبیل‌رانی می‌کشاند. این رویداد اگرچه افتتاحیه جذابی است، اما آنچه در واقعیت لاله صدیق را به دنیای اتومبیل‌رانی کشانده تفاوت دارد. این تفاوت با واقعیت در عنوان‌بندی نهایی هم خود را نشان می‌دهد؛ جایی که نوشته می‌شود برخلاف آنچه در فیلم اتفاق افتاده، لاله صدیق هیچ‌گاه عضو تیم ملی اتومبیل‌رانی ایران نشده است. بنابراین، و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، می‌توان فیلم لاله را نه یک فیلم زندگی‌نامه‌ای، بلکه درامی ورزشی با الهام از زندگی لاله صدیق دانست. فیلمی که در دل درام خود تلاش می‌کند نشان دهد که یک زن ورزشکار و بااستعداد در ایران برای پذیرفته شدن در یک جمع حرفه‌ای ورزشی و نشان دادن توانمندی‌های خود راهی سخت در پیش دارد و دنیای مردانه مهم‌ترین مانع اوست، هرچند مردانی مانند پدرش و یک نفر در فدراسیون مربوطه هستند که تلاش می‌کنند راه را برای موفقیت او هموار کنند. طرح این موضوع در دل فیلمی که قرار بوده پرزرق‌وبرق و خارج‌پسند باشد، شاید جایی نداشته باشد، اما محصول فعلی برای مخاطب ایرانی که همین امروز با موتورسواری بدون گواهینامه زنان و دخترانش مواجه است، می‌تواند کارکرد مثبتی داشته باشد؛ اگرچه بعید است این مسأله جزو اهداف سفارش‌دهندگان و سرمایه‌گذاران روز اول لاله بوده باشد.

فیلم‌نامه از حیث شخصیت‌پردازی، به‌ویژه خود لاله و نزدیک شدن به نوع نگاه او به زندگی و مسابقه، ضعیف و از نظر رخدادهای به هم پیونددهنده سه پرده، قابل حدس و پیش‌پاافتاده به نظر می‌رسد. حتی وقتی در صحنه‌ای از فیلم، لاله که حوله حمام به تن دارد، در نمای نزدیک حوله را باز می‌کند و دوستش صنم (میترا حجار) با ذوق‌زدگی از او عکس می‌گیرد، مشخص است که تماشاگر باید منتظر لو رفتن این عکس‌ها و ضربه خوردن به لاله باشد. می‌شود فیلم‌نامه را مهم‌ترین مشکل لاله دانست، مسأله‌ای که با توجه به حی‌وحاضر بودن شخصیت لاله صدیق، می‌توانست در رویکردی متفاوت به داستانی منسجم و دراماتیک‌تر بدل شود. این مشکل ربطی به فاصله افتادن میان زمان شروع پروژه و نمایش آن ندارد. باید پذیرفت که مخاطبی که فیلم‌های به‌اصطلاح مسابقه‌ای و اکشن ورزشی خوبی را به‌وفور دیده، دیگر با دیدن دنده عوض کردن و پا روی پدال فشار دادن دختری در یک رالی و لایی کشیدن ماشین‌های اغلب وطنی دچار وجد نمی‌شود.

البته فیلم‌ساز در پرداخت صحنه‌های رالی و رانندگی نشان داد که تا حد زیادی از پس یک تولید استاندارد برآمده و این تنها نقطه قوت فیلم است. مخاطب در صحنه‌های تمرین و مسابقه فیلم در پیست، جنگل و بیابان با تند کردن سرعت حرکت ماشین‌ها مواجه نیست و تدوین (حسن ایوبی) و موسیقی (احسان بیرقدار) نیز برای بهتر شدن ضرباهنگ فیلم در این سکانس‌ها مؤثر بوده‌اند؛ اما همه چیز یک فیلم، این گونه سکانس‌ها نیست.

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *