۱. اسفندیار منفردزاده (متولد ۲۴ اسفند ۱۳۱۹ در تهران) یکی از رفقای صمیمی دوران نوجوانی مسعود کیمیایی است که همراه فرامرز قریبیان و احمدرضا احمدی یک گروه چهارنفره را تشکیل داده بودند و زمانی که مسعود کیمیایی توانست در دنیای سینما فعالیتش را شروع کند و خیلی زود سری در میان سرها درآورد و فیلم بسازد، اسفندیار به عنوان آهنگساز در کنار او قرار گرفت. دو فیلم اول منفردزادهبیگانه بیا و قیصر ساخته رفیق صمیمیاش بود که از قضا اسمش را سر زبانها انداخت. هرچند که پیش از آن در رادیوی ایران هشت سال کار آهنگسازی کرده بود. موسیقی متن قیصر جایزه بهترین موسیقی متن جشنواره سینمایی سپاس را به خود اختصاص داد. قیصر از معدود فیلمهای بدون ترانه سینمای ایران بود که آهنگساز قصد داشت از تعاریف مرسوم و کلیشهای سینمای فارسی که بازیگر در میان گل و درخت لب میزد و خواننده به جایش میخواند تا زمان فیلم پر شود عبور کرده و صرفاً با استفاده از خود موسیقی روی صحنههای مختلف فیلم، در پی انتقال مفاهیم مورد نظر و تشدید بار احساسی صحنهها باشد. تنها صحنه رقص و خوانندگی فیلم سکانسی مؤثر در روایت داستان بود و کارکردی خاص در فیلم داشت.
۲. رضا موتوری سومین همکاری سینمایی منفردزاده با کیمیایی بود که در آن ترانه ماندگار «مرد تنها» با شعری از شهیار قنبری و صدای فرهاد مهراد اجرا میشد شروعی بود بر همکاری پرافتخار فرهاد با آهنگسازی که سهم بسیار زیادی در شهرت ترانههایش داشت. موسیقی متن این فیلم هم جایزه جشنواره سینمایی سپاس را در سال ۱۳۴۹ به خود اختصاص داد. «مرد تنها» همزمان با اکران رضا موتوری در قالب صفحه گرامافون منتشر شد که البته به ترانه «با صدای بیصدا» هم معروف است. تا آن زمان در زمینه موسیقی، استفاده از نوعی موسیقی عامهپسند و روحوضی، که در فیلم با لب زدن و رقصیدن هنرپیشه همراه میشد و از نشانههای فیلمفارسی بود، استفاده شده بود. در اواسط فیلمبرداری این فیلم بود که کیمیایی از منفردزاده میپرسد کدام یک از بازیگران قرار است این ترانه را بخواند. منفردزاده جواب میدهد: «هیچکس!» و در آن برهه حتی خود کیمیایی هم باور نداشت که در فیلمی آواز باشد و هیچ کدام از بازیگران آن را نخوانند.
۳. خداحافظ رفیق نخستین همکاری منفردزاده با امیر نادری بود که در سال ۱۳۵۰ اتفاق افتاد و ترانه معروف «جمعه» با صدای فرهاد در تیتراژ نخست آن اجرا شده و در طول فیلم هم از ملودی اصلی موسیقی تیتراژ به طرق مختلف بهخصوص صدای سوت که به نوعی ساز تنهاییست استفاده شده است. این فیلم چند ماه بعد از قیام سیاهکل ساخته شده و منفردزاده که از این واقعه بهشدت متاأثر شده بود تصمیم میگیرد آهنگی با الهام از آن بسازد و از شهیار قنبری هم خواست تا ترانهای درباره دلگیری غروب جمعه بنویسد و فرهاد آن را بخواند. نقل مشهوریست که فرهاد در موقع ضبط این ترانه، خواندن را قطع نکرده و فقط یک بار از اول تا آخر خوانده و همان خوانش اولیه هم به عنوان نسخه نهایی در نظر گرفته شده و بدون دستمزد و به نام هدیه این چند نفر به نادری و فیلم خداحافظ رفیق که در هنگام ساخت با مشکلات مالی فراوانی مواجه شده بود تقدیم شده است.
۴. دو سال بعد از موفقیت همهجانبه خداحافظ رفیق نزد علاقهمندان جدی سینما، امیر نادری و اسفندیار منفردزاده در تنگنا با هم همکاری کردند و این بار ترانه «فریادرس» را با شعری از فرهاد شیبانی و با صدای فریدون فروغی در این فیلم کار کرد:
دلم از خیلی روزا با کسی نیست،
تو دلم فریاد و فریادرسی نیست…
۵. گوزنها به نوعی کاملترین همکاری مسعود کیمیایی با اسفندیار منفردزاده بود که موسیقی اعتراضیاش نقش بسیار مهمی در موفقیت فیلم داشت. ترانه «گنجشکک اشیمشی» یک مَتَل ایرانی بود که از طرف شاعر و نویسنده گمنام کازرونی به اسم حسن حاتمی برای چاپ به احمد شاملو سپرده شده بود که شاملو در سال ۱۳۴۰ آن را با گویش تهرانی به چاپ رسانید. این ترانه دو اجرای متفاوت از دو خواننده معروف آن زمان دارد. یکی با صدای پری زنگنه و دیگری فرهاد مهراد، که اسفندیار به خاطر تضاد صدای نرم و مادرانه پری زنگنه با درونمایه اعتراضی گوزنها، از اجرای زنگنه برای فیلم استفاده کرده و آن تقابل مورد نظر نیز به طور کامل درآمده و انگار این آوای پر از حزن و اندوه «مام وطن» هست که وقتی آشفتهحالی فرزندانش را میبیند، چون لالایی مادرانه، برای آرام کردنشان این ترانه را میخواند و البته در بطن شعر ترانه، معترضانهترین حرفها را میزند. حتی اگر برای رهایی از تیغ تیز سانسور «حاکمباشی» را به «حکیمباشی» تغییر داده باشند.