Search

وقتی رفتی نفهمیدیم کی رفت!

پنج بازی به‌یادماندنی بهروز وثوقی به بهانه زادروزش

۱. مجید ظروفچی، عقب‌مانده ذهنیِ کله‌خربزه‌ای، در حالی در کارنامه بازیگری ستارهای به نام بهروز وثوقی به عنوان شاه‌نقشی تکرارنشدنی ثبت شده که در آن برهه، او به‌عنوان سلطان بلامنازع گیشه سینمای ایران مطرح بود و در بین انبوهی از فیلم‌های ضعیف و متوسط، همزمان می‌توانست در فیلم‌های ماندگار سینمای ایران بازی کرده و طی زمانی کمتر از یک دهه، درخشان‌ترین کارنامه را از خود به جای بگذارد. سوته‌دلان یکی از معدود آثار به‌ظاهر معاصر علی حاتمی بود که در عمل به هیچ زمان و مکانی تعلق نداشت و با آن دیالوگ‌های ناب و مطنطن و بازی انرژیک وثوقی یکی از شاهکارهای سینمای ایران است. هرچند صدای منوچهر اسماعیلی هم در خلق پرسونای مجید تأثیر زیادی دارد اما تلاش‌های وثوقی در ماندگار کردن نقش جوان مریض‌احوال ناقص‌العقلی که در دنیای معصومانه خود متوقف مانده غیرقابل کتمان است. او برای نقش ایست‌ها و نگاه‌ها و طرز راه رفتن به‌خصوصی ساخته بود که در نقش‌های دیگر از آن خبری نبود و در حالی‌که نقش مستعد ارائه شدن به شکل تیپیکال را داشت، او با یک بازی درونی و رفتن در قالب روحی‌روانی نقش آن را به شکل شخصیتی فراموش‌نشدنی در سینمای ایران درآورد. 

۲. سید در گوزن‌ها (مسعود کیمیایی) یک معتاد به هروئینِ از هم پاشیده و رو به زوال است که در مواجهه با قدرت، رفیق دوران دبیرستانش عزم خودسازی می‌کند. نقش معتاد اجراشده توسط وثوقی که از معدود فیلم‌های دوبله‌شده توسط خودش است، تفاوت‌های اساسی با تیپ‌سازی‌های پیش از او را داشت و برای سال‌های سال بعد، تبدیل به محل رجوع بازیگران سینمای ایران برای ایفای نقش معتاد شد. هیولای به تصویر کشیده شده از اعتیاد، وقتی با دیالوگ‌های دلنشین مسعود کیمیایی و بازی جذاب بهروز همراه بود، تبدیل به تیغ دو دم شد و معتادی «تو دل برو» خلق کرد که مخاطب از دیدنش سیر نمی‌شود. چهره به‌شدت داغان و لاغر شده و رگ‌های برآمده، همراه با دست‌های خشکیده و نوع خاص گویش از وثوقی یک معتاد تمام‌عیار ساخته بود. 

۳. قیصر یک عاصی بالفطره بود که به جبر زمانه و شرایط محیطی موقتاً رام شده و برای کسب روزی به آبادان می‌رود تا به زودی دست نامزدش را بگیرد و به خانه بخت برود. ولی اتفاق هولناکی که برای خواهر و برادرش رخ می‌دهد، مسیر زندگیش را عوض کرده و شاهد عصیان دوباره‌اش می‌شویم. نوع پوشش و شیوه راه رفتن و حرف زدن بهروز وثوقی در قیصر، سال‌های سال بعد به عنوان الگوی قابل تقلید در لایه‌های فرودست جامعه مورد استفاده قرار گرفت و او چنان با نقش یکی شده بود که نمی‌شد به‌سادگی تشخیص داد این همان بازیگری‌ست که بعدها سید معتاد گوزن‌ها را خلق کرده است. این بار هم صدای اسماعیلی به کمکش آمده و نقش ضدقهرمان را با اجرایی دلپذیر و دلایلی اقناع‌کننده تبدیل به قهرمان جامعه می‌کند که از قانون و سیستم اداری ناامید است و خود چاقو به دست می گیرد تا گناه‌کاران را به سزای عمل‌شان برساند و خود هم فدا شود.

۴. زارممد در تنگسیر – که جایزه بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم دهلی‌نو در سال ۱۹۷۵ را برای بهروز وثوقی به ارمغان آورد – بر اساس داستانی از صادق چوبک توسط امیر نادری به تصویر کشیده شده و فیلم عصیان دیگری – چیزی شبیه قیصر – را در مقابل ظالمان بندر، با پوشش و لهجه متفاوت در جغرافیای دیگری به نمایش می‌گذارد. هنر وثوقی آن‌جایی خود را نشان داده که قهرمان کاملاً متفاوت دیگری را روی پرده برده است. این‌بار هم صدای خود وثوقی بر چهره‌اش نشسته و سخت‌سری و بدن چالاک و سلحشوری‌اش باعث شده انتقامش خار از دل مخاطبان ستمدیده درآورد و دل‌شان را خنک کند و رفته‌رفته همدلی اطرافیان را هم برانگیزد و در آن محل تبدیل به اسطوره شود.

۵. ابی در کندو خلافکار خرده‌پایی که بعد از آزادی از زندان در بازی «ترنا» شرکت می‌کند و طبق قواعد بازی حالا باید از خیابان لاله‌زار تهران تا پل تجریش به کافه‌ها و رستوران‌ها برود و بدون پول، غذا بخورد. او از هفت کافه می‌گذرد و بر اثر کتک‌هایی که خورده، آش‌ولاش به وعده‌گاه می‌رسد. وثوقی که در قیصر و تنگسیر راه‌به‌راه آدم می‌کشت، حالا در نقش یک کتک‌خور حرفه‌ای در فیلمی از فریدون گله می‌درخشد و یکی از بهترین فیلم‌های خیابانی سینمای ایران را به یادگار می‌گذارد. این‌بار چنگیز جلیلوند، که لمپنیسم را به عنوان وجه بارز شخصیت انتخاب کرده، به عنوان دوبلور حضور دارد و بازی به‌شدت فیزیکی از وثوقی در باز نمایاندن جوانی آس‌وپاس که بی‌جا و مکان است و برای مبلغ ناچیزی حتی روی زنده ماندنش هم قمار می‌کند.

۶. رضا موتوری، بلوچ، ماه عسل، فرار از تله، طوقی و…

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *