Search

تام هنکس، تام کروز و سیب

گفت‌وگویی منتشرنشده با منوچهر والی‌زاده

بین شخصیت‌های جیم وست با بازی رابرت کنراد در سریال غرب وحشی وحشی (1969-1965)، ویتو کورلئونه با بازی رابرت دنیرو در پدرخوانده2، نیو با بازی کیانو ریوز در سه‌گانه ماتریکس و گربه چکمه‌پوش با صدای آنتونیو باندراس در مجموعه شرک فرسنگ‌ها فاصله است. به این فهرست می‌توان شخصیت‌های دیگری مانند مایکل اسکافیلد در فرار از زندان، ایتن هانت در مأموریت: غیرممکن، کاپیتان میلر در نجات سرباز رایان، اکسل فولی در پلیس بورلی هیلز و لوید در احمق و احمقتر را هم اضافه کرد. این‌ها شخصیت‌هایی متنوع و کاملاً متفاوت از یک‌دیگر، با روحیات، کنش و واکنش‌ها و سرنوشت‌های گوناگون متعلق به ژانرهای مختلف‌اند: وسترن، گنگستری، علمی‌خیالی، پویانمایی، جنگی، پلیسی، کمدی و… از منظری دیگر موضوع وقتی جالب می‌شود که به یاد بیاوریم این رنگین‌کمان شخصیت‌ها به دور از هر گونه تیپ‌سازی و صداسازی با صدای گوینده‌ای واحد دوبله شده‌اند، بی آن‌که در نهایت شبیه هم شوند. بر این اساس مهم‌ترین وجه تمایز این شخصیت‌های متنوع در دوبله، نه صدای متفاوت آن‌ها که احساسات مختلفی است که گوینده توانسته به مخاطب فارسی‌زبان منتقل کند. این موضوع مهم‌ترین نکته‌ای بود که زنده‌یاد منوچهر والی‌‌زاده هنگام توضیح شیوه کارش در گفت‌وگویی که با او داشتم بر آن تأکید کرد.

شامگاه 23 آبان 1398 در برنامه زنده شهرفرنگ در شبکه خبر میزبان او و عباس مطمئن‌زاده کارشناس دوبله بودم. در 79سالگی سرحال، سرپا و شوخ بود و جز اندکی خمیدگی قامت نشانی از کهولت نداشت. راز این نشاط حسرت‌برانگیز را با همان لحن سرخوشانه‌اش در همین گفت‌وگو بیان کرده است. به مطمئن‌زاده سپرده بود که مایل نیست چندان درباره لوک خوششانس صحبت کند چون به نظرش دیگر حرف تازه‌ای در این باره باقی نمانده بود. شاید از همین رو بود که مطمئن‌زاده در جریان گفت‌وگو یادآور شد گوینده نقش اصلی سریال پلیس بینالمللی (1959)، نخستین مجموعه خارجی که اوایل دهه 1340 با مدیریت محمد خواجوی‌ها (مانی) در استودیو ایران‌فیلم برای تلویزیون ثابت پاسال دوبله شد، والی‌زاده بوده و او بلافاصله پس از آن هم در دوبله سریال کارآگاه خصوصی (1967-1964) به جای پاتریک مک‌گوهان صحبت می‌کند و تیتراژ فیلم هم برای پخش از تلویزیون با صدای والی‌زاده آماده می‌شود. در تمام این لحظات والی‌زاده با لبخندی از سر رضایت و چشمانی که از شعف برق می‌زد به این توضیحات گوش می‌داد.

اما چیزی که بیش از همه از آن شب به یادم مانده شخصیت خون‌گرم، بانشاط و صمیمی استاد است؛ ویژگی‌ای که مهم‌ترین مؤلفه صدایش هم بود. صدایی صمیمی که بلافاصله اعتماد و اطمینان شنونده را جلب و مسحورش می‌کرد و حتی گاه که لحنی شیطنت‌آمیز هم می‌یافت (شخصیت گارفیلد) یا جدی می‎شد (ناتان الگرن در آخرین سامورایی)، هنوز هم مجذوب‌کننده بود و می‌شد در جریان سیالش همچنان غوطه‌ور ماند و حسابی لذت برد.

 در زمینههای گوناگونی فعالیت داشتهاید: بازیگری، دوبله، گویندگی و اجرا در رادیو و تلویزیون. ترجیح میدهید شما را بیشتر با کدامیک به یاد بیاوریم؟

من چون از حدود هفده‌سالگی وارد کار دوبله شدم و بیش‌تر به دوبله پرداخته‌ام. البته در کنار دوبله بازیگری هم می‌کردم. در واقع قبل از ورود به دوبله تئاتر کار می‌کردم؛ در خانه جوانان تئاترهای آماتور برای مدارس اجرا می‌کردیم و از آن‌جا به لاله‌زار و تئاتر تهران آمدم و بعد وارد دوبله شدم. در دوبله هم چند سال خدمت استاد بزرگم زنده‌یاد علی کسمایی شاگردی کردم و از ایشان یاد گرفتم.

 اما جالب است که در همه این سالها کمتر نام شما را به عنوان مدیر دوبلاژ شنیدهایم.

مدیریت دوبلاژ کار بسیار مشکلی است و حواس خیلی جمع و مطالعه زیاد نیاز دارد و باید حسابی به‌روز بود. حالا بگذریم از این که الان خیلی از جوان‌ها مدیریت دوبلاژ می‌کنند. اما من چون بیش‌تر گویندگی می‌کردم خیلی پی‌گیر مدیر دوبلاژی نبودم. البته پیش آمد که چندتا فیلم در تلویزیون و خارج از تلویزیون کار کردم ولی فرصت چندانی برای مدیریت دوبلاژ نداشتم و تمایلی هم نداشتم. در واقع گویندگی را بیش‌تر دوست داشتم. مدیر دوبلاژ که باشی باید حواست به فیلم باشد و کم‌تر می‌توانی گویندگی کنی.

 سرزندگی و نشاط ویژگی صدای شماست و به همین دلیل در بیشتر فیلمها گوینده شخصیتهای جوان بودهاید. هیچوقت شده از گویندگی به جای این دست شخصیتها خسته شوید؟

دوبله آن قدر حرفه جذاب و شیرینی است که هیچ‌وقت نمی‌توان از آن دل کند و گرفتارش می‌شوی. با همه چیزش هم می‌سازی‌: بی‌پولی، بی‌کاری و… چون لحظه‌ای که در فیلم حرف می‌زنی خیلی مهم است. دلیل این که من هم با این سن‌وسال هنوز به جای جوان‌ها حرف می‌زنم [و این بار می‌خواهم این را بگویم که جوان‌ها گوش کنند]، خوب خوابیدن، صبح زود بیدار شدن، ورزش کردن و صبح ناشتا سیب خوردن است [خنده]. امیدوارم این چیزها را در نظر بگیرند. در این صورت فکر می‌کنم صدای همه، همان صدایی که دارند، همیشه بدون تغییر باقی بماند. این صدا از کنارش کرایه خانه درمی‌آید، خرجی خانه درمی‌آید، امورات‌مان می‌گذرد و در نتیجه باید حفظش کرد. من سعی خودم را کردم اما این که تا چه اندازه توانستم با این سن‌وسال حفظش کنم قضاوتش با شما و مدیران دوبلاژ است.

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *