جشنواره فیلم فجر شیراز قدمتی ۲۴ساله دارد و یکی از شهرهایی است که از دهه ۱۳۸۰، همزمان با جشنواره تهران میزبان بخشی از فیلمهای هر دوره است. تا پیش از این اتفاق، بسیاری از علاقهمندان سینما یا باید رنج سفر را به جان میخریدند و یا منتظر اکران عمومی میشدند. در حالیکه در آن سالها گاهی اکران فیلمهای جشنواره تا دو سال بعد ادامه داشت و برخی هم که دچار جرح و تعدیل بسیار میشدند و همین اهمیت فیلم دیدن در جشنواره را بیشتر میکرد.
حالوهوای جشنواره در شیراز تفاوت بزرگی دارد و آن این است که اینجا از فرش قرمز و فتوکال و انبوه سلفیبگیران با سلبریتیها خبری نیست. هر کسی به سالن میآید سینما را، فیلم را و این تجربه جمعی را دوست دارد و لذتبخشترین بخش هر فیلم همان صحبتهای جمعهای چندنفره در لابی سالن پیرامون فیلم قبلی و مرور حرف و نقدها در مورد فیلم بعدی است.
استقبال از این جشنواره اگر چه در طی سه سال گذشته کمتر شده، اما امسال و با تغییرات مدیریتی و هنری، برنامهریزی در استان فارس مجدداً رونقی تازه با حضور علاقهمندان و اهالی رسانه یافت و تمهیدات صورتگرفته جهت حمایت و احترام به حضور هنرمندان رشتههای مختلف هنری جهت حضور و تماشای آثار باعث شد تا فضایی پویا و دلنشین را در جشنواره این دوره در شیراز شاهد باشیم. هرچند که فیلمهای این دوره نیز همانند دو سال گذشته نسبت دورههای پیشین و بهخصوص جشنوارههای دهه ۱۳۹۰ از لحاظ کیفی چندان رشدی نداشته است.
در جشنواره امسال دو پردیس سینمایی، هر کدام با دو سالن و تالار حافظ بهعنوان کاخ جشنواره و محل گردهمایی هنرمندان و اهالی رسانه و فیلمسازان میزبان فیلمهای جشنواره بودند. در مجموع ۸۰ نوبت اکران، ۱۶هزار صندلی در تالار حافظ، هشتهزار صندلی در هنر شهر آفتاب و هفتهزار و ۵۰۰ صندلی در پردیس امین تارخ پذیرای سینمادوستان استان فارس بودند. جلسههای نقد و بررسی آثار نیز همه روزه در تالار حافظ با حضور اهالی رسانه و سینما برگزار و به بررسی و تحلیل آثار این دوره پرداخته شد تا در کنار فیلم دیدن، در مورد فیلم و نقاط قوت و ضعف آثار سخن گفت. از بین فیلمهای بخش مسابقه و خارج از مسابقه برخی از آثار به دلایل مختلف، از جمله عدم رضایت تهیهکنندگان و یا انتظار جهت فروش در اکران عمومی به شیراز نرسید. با اینهمه ۲۹ عنوان فیلم و سه انیمیشن در شیراز و در طی هشت روز به نمایش درآمد که ظرفیت برخی آثار در همه سالنهای نمایش دهنده تکمیل شد.
تلاش برای هویتبخشی به انیمیشن داخلی
سه انیمیشن پسر دلفینی۲، ژولیت و شاه و افسانه سپهر با استقبال کودکان و نوجوانان همراه شد. هرچند بسیاری از علاقهمندان سینما معتقد بودند جای انیمیشن در جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان است و یا اینکه میشد علاوه بر این سه انیمیشن سه فیلم دیگر را در سانسهای بیشتر به جشنواره فیلم شیراز دعوت کرد.
تنوع در کارگردان، تنوع در سوژهها
در بیستوچهارمین جشنواره فیلم فجر شیراز، آثار مختلفی از جمله آخرین ساختههای ابراهیم حاتمیکیا و رسول صدرعاملی موسی کلیمالله و زیبا صدایم کن، در کنار فیلمهای نخست کارگردانها، مانند چشمبادومی، آبستن، ۱۹۶۸ و بچه مردم اکران شدند. از لحاظ موضوعی و ساختاری هم جشنواره شیراز شاهد حضور آثار متنوعی از سینمای کمدی، در کنار فیلمهای، تاریخی، درام ورزشی، اجتماعی، دفاع مقدس و… بود که میتوانست سلیقههای مختلف را به خود جلب کند.
سینمای دفاع مقدس بدون نوآوری در مضمون
اما جشنواره امسال شیراز محل رقابت چندین فیلم سینمای دفاع مقدس بود: خدای جنگ، پیشمرگ، اشک هور، صیاد، اسفند و شمال از جنوب غربی از جمله این آثار بودند. نکته جالب حضور دو فیلم با یک موضوع در این دوره بود. اسفند و اشک هور هر دو به زندگی شهید علی هاشمی از سرداران دوران دفاع مقدس معروف به سردار هور پرداخته بودند. و در این دوره هم شاهد فیلمهای با محوریت شخصیت و هم با محوریت واقعه بودیم. ضعف در پژوهش، شخصیتپردازی و البته ضعفهای بسیار در فیلمنامه و ساخت ریتم مناسب برای ایجاد حس همراهی و همذاتپنداری در مخاطب از بزرگترین مشکلات این آثار بود.
توقعی که از گذشته و با دیدن آثار درخشان سینمای جنگ در مخاطب ایجاد شده، متأسفانه در خصوص این آثار اتفاق نیفتاد و عملاً شاهد آثاری معمولی با رویکرد دفاع مقدس بودیم. در حالیکه وقتی قرار است آثاری با رویکرد داستان و شخصیتهای واقعی را نظارهگر باشیم، که همگی بخشی از تاریخ کشور هستند، سطح توقع از دیدن داستانی ساده بدون ایجاد حس همدلی فراتر میرود که متأسفانه آثار این ژانر در جشنواره امسال نتوانست این توقع را برآورده کند، که همچنان نشان میدهد چگونه داستان گفتن چهقدر میتواند در روایت فیلم نقشی اساسی داشته باشد.
ضعف فیلمنامه، درد ابدی سینمای ایران
حضور آثار مختلف از کارگردانان مختلف در این دوره از جشنواره اگر چه باعث تنوع در دیدن آثار بود اما همچنان ضعف در فیلمنامه، اضافهگویی و صدالبته تکرار از جمله مشکلات و سیر نزولی کیفیت در آثار بود.ضعف فیلمنامه بهعنوان برنده شماره یک مشکلات فیلمهای امسال، گویی قرار نیست دست از سر سینمای ایران بردارد و در هر دوره جشنواره موضوع فیلمنامه و ضعفهای ساختاری آن مدام تکرار میشود. اما گویی شرکت در ماراتن جشنواره فیلم فجر و آن شتاب و عجله رساندن فیلم از همان آغاز داستان تا مراحل فنی قرار است تا همیشه تکرار شود.اتفاقی که در اکثر نقدها و جلسات نقد و بررسی هم به آن پرداخته شد و حتی عدم خط سیر منطقی داستان در برخی دیگر از آثار موجب پرسشهای بسیاری برای مخاطبان شده بود.
فرار بزرگ
اگر چه بلیتهای برخی فیلمها تماماً به فروش رسید و ظرفیت سالنهای نمایشدهنده تکمیل شد، اما مخاطبان پس از دیدن برخی آثار چندان رضایتی از این فیلمها نداشتند. اتفاقی که در مورد موسی کلیمالله منجر به اختصاص سانس فوقالعاده در آخرین سانس روز پایانی در تالار حافظ شد، سانس فوقالعادهای که اگر چه تمام ظرفیت صندلیها را با کارت دعوتهای مختلف برای برخی از مدیران و نمایندگان و خانواده ایشان تکمیل کرد، اما بسیاری از مخاطبان از مدت زمان بالای فیلم که تنها به بخش کودکی حضرت موسی پرداخته بود، گله داشتند و معتقد بودند احتمالاً تماشای نسخه سریالی به مراتب بهتر از دیدن خلاصه اثر به این شکل سینمایی است و همچنان ده فرمان سیسیل ب. دومیل تماشاییتر خواهد بود. یا دو فیلم کمدی آنتیک و تاکسیدرمی و فیلم سردرگم بازی خونی که در هنگام پخش بسیاری از مخاطبان بهمرور سالن را ترک کردند.
اما اوج عدم استقبال در میانه فیلم را باید متعلق به سالن چهار دانست. در حالیکه در جدول پخش فیلم لولی اعلام شده بود و بسیاری بر اساس شنیدهها و نقدهای جشنواره در تهران برای تماشای آن آمده بودند، سالن چهار پخش شد که بهمرور از تعداد حاضران در سالن کاسته شد و بسیاری هم به نشانه اعتراض به ضعف فیلمنامه و بازیها نه تنها در سکوت که با سروصدا از سالن خارج شدند و در این میان افسوسی بر جا ماند از حضور بازیگری توانمند مانند محسن قصابیان که کاش شاهد حضورش در این فیلم نبودیم.
اولیهای شگفتانگیز
همانند سایر دورههای جشنواره فیلم فجر، امسال هم منتظر شگفتی فیلماولیها بودیم. اتفاقی که سالها قبل با سعید روستایی و ابد و یک روز تجربه شد، به یکی از انتظارات مخاطبان بدل شد. هرچند که اکثر آثار فیلماولی کیفیتی استاندارد داشتند اما آن شگفتی متکی بر هماهنگی همه اجزای فیلم را که منجر به گل کردن یک فیلم شود امسال شاهد نبودیم.
قابل توجههای امسال
در میان ۳۲ عنوان اثر جشنواره امسال، چندین اثر با استقبال و تشویق خوب مخاطبان همراه بود که در این میان ناتور دشت، سونسوز، زیبا صدایم کن و بچه مردم بیشتر از سایر آثار مورد توجه مخاطبان در جشنواره قرار گرفت، که احتمالاً باید شاهد استقبال از آنها در اکران عمومی نیز بود.
کوتاه و بلندهای بیعلت
بهقول استاد عقیقی، مشکل بسیاری از فیلمهای ما این است که داستان مناسب فیلم کوتاه کشدار میشود تا فیلم بلند شود و برعکس داستانهایی که مناسب فیلم بلند است با فشردهسازی بدل به فیلم کوتاه و در این میان همچنان ضعف در فهم این موضوع و اینکه هر داستانی چه ظرفیتی در روایت دارد از بزرگترین مشکلات سینمای ماست. در جشنواره امسال از این دست آثار بسیار بود. از بازی خونی با مدت زمان ۱۴۵ دقیقه، که عمدهای از تصاویر تکراری و رویدادهای داستانیاش در صورت حذف هم نقشی در داستان نداشت. یا شمال از جنوب غربی با زمان بالای دو ساعت که آن هم از همین اضافهگویی و تصاویر بیربط به داستان رنج میبرد. یا حتی فیلم ابراهیم حاتمیکیا با مدت زمان بیش از دو ساعت که البته برای فیلمی که از دل یک سریال بیرون آمده اگرچه منطقی است اما داستانش آن کشش لازم را نداشت. در مقابل آبستن که سوژهای متناسب با یک فیلم کوتاه موجز داشت و برای رسیدن به فیلم بلند ناچار به کشدار کردن دیالوگها و فیلمنامه شده بود. هرچند بسیاری از این آثار طولانی در اکران عمومی با تدوین مجدد با مدت زمان کمتری به نمایش درمیآید، اما درک این نکته که مدت زمان و ساخت ریتم مناسب اثر، بخشی مهم از وظایف فیلمساز است نباید فراموش شود.
همه راهها به پول ختم میشود
جشنواره امسال محل حضور آثار بسیاری با بودجههای کلان و بریز و بپاشهای بسیار از سمت سرمایهگذاران دولتی و غیردولتی برای ساخت آثاری بود که بسیاری از آنها میدانند نیازی به برگشت سرمایه تهیهکنندهها ندارند. آثاری که در نهایت پس از جشنواره، اکرانهای ارگانی و دعوتی خواهند داشت و نهایتاً هم سر از اکران آنلاین و یا پخش صدباره از صداسیما درمیآوردند. فیلمهایی که به همین دلیل نه به پژوهش و فیلمنامه نگاهی تخصصی داشتند و نه حتی مخاطب را ارجح در مسیر کار دانستند. در کنار این آثار، فیلمهایی بودند که بهمراتب مستقل و با هزینههای بسیار اندکتر ساخته شده بودند و نظر مخاطب و احترام به نگاه او برایشان مهمتر بود.
متأسفانه در بسیاری از دورههای جشنواره، حضور این آثار حمایتی عرصه را حتی در داوری و اهدای جوایز بر آثار مستقل و شخصیتر تنگ میکنند. مانند آنچه در نامزدیهای امسال شاهد بودیم و در نهایت تقسیم جوایز جشنواره را به پایان برد.
مهمترینهای جشنواره: ۱. حسن پورشیرازی و بازی درخشانش در پیر پسر (بنا بر نظر تمام منتقدان و مخاطبانی که فیلم را دیدند). ۲. فرهاد آییش در نقش پیشگوی موسی کلیمالله. ۳. گروه بازیگران سونسوز، بهخصوص ایفاگر نقش مسلم. ۴. اعتماد به انتخابهای هادی حجازیفر که میتوان با دیدن اسمش در هر فیلم بیدغدغه به تماشای اثر نشست.
و پرسش بیجواب این روزها: چرا قاتل و وحشی همچنان نباید دیده شود؟ یا فیلمهایی که این سالها توقیف و بعد اکران شدند مگر چه اتفاقی افتاد؟
نکته پایانی حسرت بزرگ برای علاقهمندان سینما در جشنواره فیلم شیراز، آن هم پس از خواندن نقدهای بسیار در مورد چهلوسومین جشنواره فیلم فجر، ندیدن فیلمهای پیر پسر، قاتل و وحشی و رکسانا بود، بهخصوص پیر پسر با بازی حسن پورشیرازی که مایه فخر تئاتریهای استان فارس است. ما نیز چون همه علاقهمندان سینما امیدواریم شاهد اکران این آثار بر پرده سینما باشیم.