چهار سال پیش بود که یک بازخوانی از شخصیت ضدقهرمان محبوب و ترسناک کتابهای مصور، آمیخته با نگاهی به فیلمهای راننده تاکسی و سلطان کمدی، توانست مخاطبانش را حیرت زده کند، اسکار نقش اصلی مرد نصیب بازیگر اصلیاش شود و نام کارگردانش را یک بار دیگر به عنوان کارگردانی صاحب سبک و تکنیکی بر سر زبانها بیندازد.
جوکرِ تاد فیلیپس نگاهی متفاوت و انسانی بود به ضدقهرمانی مجنون که از مبدأ کتابهای مصور و به عنوان دشمن اصلی بتمن آمده بود. اما این بار در هیأت مردی آسیبدیده ظاهر میشد که اجتماع و زمانهاش او را نادیده به سخره میگرفت و تنها سلاح او در برابر همهٔ تهدیدها و آزارها خندیدن بود.
در قسمت اول با ضدقهرمانی روبهرو بودیم که بهآهستگی زوال ذهنی و روحیاش را دیده و چگونگی پروبال گرفتن جنون و دیوانگی را در او دنبال میکردیم. فیلیپس هوشمندانه ظرفیتهای تازهای از این شخصیت را از دل کتابها بیرون کشیده بود و واکین فینیکس با بازی استادانه توانست شمایلی بهیادماندنی خلق کند که پیش از این توسط کریستوفر نولان و با بازی اعجابانگیز هیث لجر کیفیتی بیرقیب پیدا کرده بود.
با اینکه جوکر فیلمی خودبسنده و ادای دینی شریف به سینمای اسکورسیزی بود اما خیلی زود اخبار ساخت دنبالهای بر آن رسانهها را پُر کرد. بر خلاف تصور و تبلیغات گستردهٔ فیلم، بیشتر نقدها و نظرهای مخاطبان و منتقدان دربارهٔ این فیلم مثبت نیست. این باعث شد در به اشتراک درک و دریافتم از این فیلم مصممتر بشوم.
جوکر: جنون مشترک در وهلهٔ اول شکلی از واکاوی است در فرآیند کالبدشکافی یک بیماری ذهنی. انگار تاد فیلیپس تصمیم میگیرد در دنبالهٔ جوکر به سراغ کندوکاو جنونی که ساخته برود، علت و فرآیند آن را بررسی کند و از زاویهٔ دید بیماری که خلق کرده، سیر جنون و بیماری را دنبال کند. مثل یک درمان طولانی.
ماجرای آرتور فلک در این فیلم از زمان بستری شدنش در تیمارستان آرخام روایت میشود؛ جایی که خطرناکترین مجرمان و بیماران روانی در آن بستری شدهاند. اما فلک که همچنان گرفتار بیماری بیثباتی عاطفی و خندههای بیاختیارش است با پذیرش شکست و جنایتی که مرتکب شده، به موجودی گنگ و گیج بدل شده که اختیاری از خود ندارد؛ فارغ از این که بیرون از تیمارستان، مردم معترض شهر او را به عنوان یک قهرمان آنارشیست باور دارند و بیصبرانه حاضرند تا در نمایش دادگاه او حاضر شوند.
ویدئو از کانال آپارات «انیمه»