دو روز پایانی مهر، نخستین دوره مسترکلاس «شکوه سینما» با مدیریت مستانه مهاجر در هتل آزادی تهران برگزار شد. روز نخست این نشست به سلیم اِوجی فیلمساز مستقل ترک و پرویز شهبازی اختصاص داشت و جلسات توسط کیوان کثیریان اداره میشد. در این نشست فیلم سینمایی در گذر زمان ساخته اِوجی به تهیهکنندگی مستانه مهاجر نیز به نمایش درآمد. پیشتر، مهاجر جایزه بهترین تدوین را برای این فیلم از جشنواره بغاز ترکیه گرفته بود. در گذر زمان اولین بخش از یک تریلوژی با موضوع زندگی مجردی است که بخشهای بعدیش ازدواج و جدایی خواهد بود.
دو بازیگر، یک اتومبیل و یک جاده
اِوجی در ابتدای این نشست، اصلیترین دلیلش برای حضور در این دوره را کمک به ارتباط بیشتر بین سینمای ایران و ترکیه ذکر کرد و از سینمای ایران به عنوان نمونهای عمیق و تأثیرگذار در سینمای جهان نام برد. او گفت: «سینما برای من یک سفر است، سفری برای کشف. با سینما به دنبال جواب سؤالهایم هستم.»
اوجی که فیلمسازی را با فیلمهای کوتاه شروع کرده، فیلمسازی مستقل را سینمایی «بدون آقا بالاسر» توصیف کرد که حساب به کسی پس نمیدهد. تجربه بعدی اوجی، ساخت فیلمی کمهزینه با دو بازیگر، یک اتومبیل و یک جاده با یک دوربین کوچک بود که موفق به حضور در جشنوارههای ونیز و مونترال شد. این تجربه، جسارت او را در سینمای مستقل بیشتر کرد چرا که باعث شده سینما را در جریان عمل بیاموزد و از خطا کردن نترسد. او در مورد شیوه فیلمسازیاش گفت: «خلق کاراکترهای خاکستری در فیلمهایم را به چیزهای دیگر ترجیح میدهم. در فیلم آخرم نقش اصلی را خودم بازی کردم چون دوست داشتم در مقام کارگردان، بازیگرم را بیشتر درک کنم. با این تجربه، فهمیدم که بازیگر را آزادتر بگذارم تا ببینم خودش چه میکند.»
اِوجی در مورد جایگاه هوش مصنوعی معتقد است: «هنوز خیلی چیزهاست که هوش مصنوعی باید از ما بیاموزد. به همین دلیل همیشه بیشتر از این که فکر کنم چه کاری میخواهم انجام بدهم به این فکر میکنم که چه کاری نمیخواهم بکنم. کاری را که در آن به من خوش نگذرد و از آن لذت نبرم انجام نمیدهم.» او با طرح این پرسش که «برای چه فیلم میسازم؟» سینما را کولاژی از زندگی نامید و گفت در فیلمهایش به کولاژ کردن تجربیات شخصی زندگیاش میپردازد. به اعتقاد او سینما به زندگی وزن میدهد. او با تحسینِ شخصیت زنده و پویای حسین در فیلم زیر درختان زیتون، کیارستمی را استادی نامید که به گردن سینما حق بزرگی دارد: «کیارستمی با آوردن آدمهای معمولی در جلوی دوربین، مسیر جدیدی در سینما باز کرد. کیارستمی در دورهای که همه بر اساس قابهای آماده و صحنههای چیدهشده پیش میرفتند ریسک کرد و مثل ازو، آدمهای بهظاهر کوچک و عادی و واقعی را تبدیل به شخصیتهای بزرگ کرد: «ما حالا داریم پرچم این نوع سینما را حمل میکنیم. من هم مثل او در اطرافم به دنبال کاراکترهای معمولی میگردم تا از آنها برای ساخت شخصیتهای فیلمم کمک بگیرم.»
اِوجی در مورد ضعف توزیع فیلم برای فروش و حضور در جشنوارهها معتقد است: «مثل صیادی که تورش را در رودخانه میاندازد تا ببیند چه نصیبش میشود، فیلمها برای جشنوارهها ارسال میشوند و منتظر میمانیم تا ببینیم در تور ما چه چیزی بالا میآید!»
اوجی که سالهای زیادی در دانشگاه ترکیه درس داده از تجربه تدریس خودش با عنوان بدهبستانی از اطلاعات بین او و دانشجویان نام برد: من به دانشجویانم هم میگویم هر نوع ساختنی هیجان دارد. هیجان فیلمسازی را دوست دارم، اگر کاری را دوست نداشته باشم نمیتوانم سمتش بروم. فیلم را اول برای خودم میسازم نه برای تشویق شدن. با فیلم ساختن در اصل در جستوجوی خودم هستم.
فضاسازی در سینما
دومین نشست این روز با عنوان «فضاسازی در سینما» با حضور پرویز شهبازی برگزار شد. با توجه به حضور سازندگان فیلمهای کوتاه و علاقهمندان به ساخت فیلم اول در جلسه، شهبازی در رویکردی آکادمیک به تمام جزئیات تأثیرگذار در فضاسازی از جمله زمان فیلمبرداری، نوع دوربین و لنز، میزانسن، اندازه نماها، زمان فیلمبرداری و چگونگی جدا کردن بازیگر از صحنه با نورپردازی سهبعدی پرداخت و بر باورپذیری نماهای فیلم بر اساس تکنیک تأکید کرد. شهبازی افزود: «بودجه فیلم، اولین مسأله است و باید آن را با فضای فیلم تطبیق دهیم. نمیتوان انتظار داشت که با بودجه کم، فضاسازی مطلوب اتفاق بیفتد. در عین حال برای فضاسازیِ درست، کارگردان نباید همه چیز را بداند اما باید حتماً تدوین بلد باشد و نماهای اضافی فیلمبرداری نکند. با توجه به شناخت و توان کارگردان، زمان بیشتر برای فیلمبرداری، امکان فضاسازی مناسبتری را فراهم میکند. فیلم با عجله ساخته نمیشود، سی سال طول کشید تا فردوسی شاهنامه را نوشت، یعنی روزی فقط چهار بیت.»
در مورد قابلیتهای موجود در فیلمنامه به اعتقاد شهبازی هر فیلمنامهای به کارگردان فضا نمیدهد و چه بسا فیلمهایی که فیلمنامه و کارگردانی بدون ایراد و تکنیک قابل قبول دارد اما فضاسازی ندارد. او که این روزها پیگیر رفع مشکل سکانس پایانی فیلم آخرش رکسانا برای اکران است در پاسخ به پرسشی در مورد فیلمسازی در شرایط پرچالش امروز گفت: «من بدون مجوز فیلم نمیسازم و از نظر سنی نیز حوصله ساخت فیلم زیرزمینی را ندارم. فیلمسازی در خارج از کشور را هم دوست ندارم. سعی میکنم اینجا بمانم و واکنش تماشاگران را از نزدیک ببینم. فیلم ساختن از درون کشور خودمان است که بینالمللی میشود. در همین کشور هم خیلیها کار میکنند و میشود فیلم ساخت. ما باید در راستای اندیشه خودمان فیلم بسازیم نه در خدمت سرمایه و فضای فکری تماشاگر.»
ورود بازیگر به دنیای نقش
دومین روز نشست، به مسترکلاس پارسا پیروزفر و نوری بیلگه جیلان کارگردان مستقل ترکیه اختصاص داشت. موضوع نشست پیروزفر «ورود بازیگر به دنیای نقش» نام داشت. در ابتدای کلاس، پیروزفر حاضران را بهتزده کرد. او در لحظهای غافلگیرکننده، ناگهان با نگاه به انتهای کلاس با عصبانیت فریاد زد: «چه کار داری میکنی؟ خجالت بکش! دارم درس میدهم! هی داری با موبایلت فیلم میگیری و بازی میکنی! ده ساله داری میآیی کلاس به کجا رسیدی؟» حاضران بهتزده با سکوتی سنگین به این صحنه واکنش نشان دادند و دقایقی بعد مشخص شد این عصبانیت شدید پیروزفر هم نوعی تکنیک جهت آموزش بازیگری برای خلق موقعیت فرضی و خیالی با فنون بازیگری و ایفای نقش است!
با این افتتاحیه، پیروزفر به چگونگی بازآفرینی عواطف و احساسات بازیگر در پردازش نقش پرداخت: «با تمرکز بر شکلگیری یک تصویر ذهنی که ممکن است از خاطرهای شخصی باشد و یا حتی واقعیت و وجود خارجی هم نداشته باشد بازیگر میتواند به واقعنمایی یک نقش برسد. یعنی عینیت بخشیدن یک نقش در ذهن مخاطب با خلق تصویری غیرعینی در ذهن بازیگر.» پیروزفر با تأکید بر انرژی شخصی بازیگر در خلق نقش گفت: «ما یک مخزن حسی در وجودمان داریم که کلیدش را باید خودمان روشن کنیم. وقتی کلید را روشن میکنیم نقش در ذهن ما ظاهر میشود. هر بازیگر باید یاد بگیرد که چطور سوییچ کاراکترش را خودش در وجودش پیدا و روشن کند، در این صورت است که وقتی کارگردان صحنههایی هم به نقش اضافه میکند بازیگر دچار هراس نمیشود. پیروزفر در ادامه به جادوی کلمات اشاره کرد که میتوانند ایدههای جدیدی را برای بازیگر به وجود بیاورند. او با اشاره به سکوت و نگاه پراحساس بازیگر فیلم آخرین خنده (مورنا) تأثیرات شگفتانگیز چشمها و نگاه بازیگر به مخاطب را مورد تأکید قرار داد.
خاستگاه، ویژگیها و مولفههای سینمای جیلان
دومین نشست روز دوم با عنوان «خاستگاه، ویژگیها و مؤلفههای سینمای جیلان» با حضور نوری بیلگه جیلان کارگردان ۶۵ساله ترک، برنده نخل طلای کن برای فیلم خواب زمستانی برگزار شد. فایسال سویسال دیگر کارگردان ترک و سازنده فیلم درخت خاموش مترجم این نشست بود.
جیلان بسیار ساده و خودمانی صحبتهایش را در مورد خودش و سابقه کارش شروع کرد و در ادامه به سوالات حاضرین پاسخ داد: «تا حالا سه بار به ایران آمدهام که اولین بار چهل سال پیش بود. خوشحالم در کشوری که سینمایش خیلی قوی است حضور دارم. من در یک شهر کوچک زندگی میکردم اما خیالات بزرگی برای زندگی در سر داشتم. ما در خانه تلویزیون نداشتیم اما یک سینما بود که تنها راه ارتباطی من با دنیای بیرون از طریق همان شروع شد. اوایل فکر میکردم روحیه من با سینما همسان نیست و به همین دلیل دیر وارد سینما شدم. اولین فیلم کوتاهم را در ۳۶سالگی ساختم. همیشه در دنیای تنهاییام سیر میکردم و از تنهایی لذت میبردم. هیچوقت فکر نمیکردم بتوانم از دنیای شلوغ سینما سر در بیاورم و به همین دلیل از عکاسی شروع کردم که یک هنر فردی بود. عکاسی به من شجاعت ورود به سینما را داد و از آنجا که اعتمادبهنفس نداشتم فقط با خانوادهام کار میکردم تا اگر کارم بد شد کسی اعتراض نکند. بعد از آن دیدم با نابازیگر هم میشود کار کرد. کار با نابازیگران بیشتر ناشی از ترس من است و به همین دلیل به سراغ فیلمسازی با دوستان و خانوادهام رفتم تا توقع چندانی از من نباشد. سه فیلم اولم را با هزینه شخصی ساختم. ورود من به سینما برای پول درآوردن نبود اما بعدها از فیلمهایی که ساختم پول هم درآوردم.»
جیلان در مورد چگونگی آشناییاش با کیارستمی گفت: «سالها پیش در استانبول به تماشای خانه دوست کجاست؟ رفتم و حیرت کردم. از سینمای ایران انتظار نداشتم مرا تحت تأثیر قرار بدهد. فیلم که شروع شد اول خواستم از سالن سینما بروم بیرون اما چیزی مرا تا آخر نگه داشت و بعد از آن فیلمهای کیارستمی را دنبال کردم. او برای سینما نقش و جایگاه جدیدی خلق و روش فیلمسازی دنیا را هم دگرگون کرد. کیارستمی کارگردان محبوب من است و از او خیلی چیزها آموختم. به طور کلی سینمای ایران سینمای بزرگ و نجیبی است. زمانی که فیلمهایی از کیارستمی را میبینید گویی دریچه تازهای به روی شما باز میشود. فیلم خواب زمستانی را از یک داستان چخوف الهام گرفتم و حدود پانزده سال با همسرم اِبرو جیلان روی این داستان کار کردیم. در فیلمهای اولم از نوشتن دیالوگهای طولانی میترسیدم اما در فیلمهای بعدی جرأت بیشتری پیدا کردم. شروع به تمرین کردم تا با دیالوگهایم چیزهایی بیشتری بگویم. در ساخت هر فیلم تلاش میکنم تا از فیلمنامه فراتر بروم و فیلم را در فرایند کارگردانی شکل بدهم. فیلمهای من بیش از آن که دارای موضوع مشخصی باشند در مورد کاراکترهای مختلف هستند. من دوست ندارم فیلمی که میسازم عین فیلمنامه باشد، بلکه دلم میخواهد بالاتر از فیلمنامه باشد. هرگز با استوریبُرد کار نمیکنم چون هر صحنه فضای گستردهای دارد و استوریبُرد برای ذهن، محدودیت ایجاد میکند.»
جیلان دربارة شیوة کارش با بازیگران گفت: «پیش از فیلمبرداری دوست ندارم با بازیگر تمرین کنم چون به او الگو میدهم و این درست نیست. تمرین سر صحنه را بیشتر میپسندم. در زندگی به چیزهایی که آدمها میگویند توجه نمیکنم بلکه به چیزهایی که نمیگویند فکر میکنم. وقتی با کسی مواجه میشوم به این فکر میکنم که او چه چیزهایی را پنهان میکند و نمیگوید و به زبان نمیآورد. خیلی چیزها در سکوت ما بین حرفها پنهان شده و ما باید قلاب بیندازیم و آن را بیرون بکشیم. به نظر من سینما تقلید زندگی است. در زندگی خیلی چیزها پنهان شده و من میخواهم با سینما آنها را پیدا کنم. تکنیک که خودش پپدا میشود. اگر حرفی دارید بگویید راه را پیدا میکنید. اول ببینید چه میخواهید بگویید. ابزار مهم نیست، اگر دردی دارید شعرتان را بگویید، اگر دردی ندارید هیچ لغتی سراغتان نخواهد آمد.»
در پایان نشست بیلگه جیلان، آخرین ساخته او روی علفهای خشک به نمایش درآمد. این فیلم روایتگر زندگی معلمیست در روستایی در نزدیک آناتولی شرقی که متهم به آزار شاگردش میشود.
کیارستمی و عصای گمشده
در ادامه این برنامه، بزرگداشتی برای زندهیاد عباس کیارستمی برگزار شد و برشهای کوتاهی از مستند کیارستمی و عصای گمشده (محمودرضا ثانی) به نمایش درآمد. این مستند در سالی ساخته شده که کیارستمی کارگاههای آموزشی سینمایی در اسپانیا و کلمبیا برگزار میکرد. بخشهایی از صحبتهای تأملبرانگیز کیارستمی پایانبخش این نشست بود: «یکی از شیوههای کار کردن به نظر من این است که وقتی نمیدانیم چه میخواهیم باید حرکت کنیم. وقتی حرکت کردیم چیزهایی به دست میآوریم. حالا باید ببینیم با چیزهایی که به دست آوردیم راضی میشویم یا نه!»
در پایان این مراسم، بخشهای کوتاهی از مستند ۷۶ دقیقه و ۱۵ ثانیه با عباس کیارستمی ساخته سیفالله صمدیان با حضور کارگردان به نمایش در آمد.
بهمن فرمانآرا، هوشنگ گلمکانی، ابراهیم حقیقی، مانی حقیقی، نوید محمدزاده، الناز شاکردوست، فرشته صدرعرفایی، کامیار محسنین، پژمان بازغی، حامد کمیلی، هومن بهمنش، ارسلان امیری، سحر دولتشاهی، شادمهر راستین، مرجان اشرفیزاده، فرشته حسینی، مینا ساداتی، لیلا بلوکات، لیلا نقدیپری، بایرام فضلی و پیمان حقانی از جمله سینماگران حاضر در این روز بودند.