Search

ظرفیت‌های بی‌پایان کارگردانی

دربارهٔ بیل را بکش: بخش دوم و کارگردانی کوئنتین تارانتینو آن قدر نکته و جزییات بصری ریز وجود دارد که پرداختن به همهٔ موارد اساساً ناممکن است. در مقالهٔ گذشته بررسی جامع و کاملی از نحوهٔ هدایت سرشار از خلاقیت و ذوق هنری و توجه تارانتینو به جزییات حتی ثانیه‌ای داشتیم و در این بخش فقط به چند نکتهٔ تکمیلی اشاره خواهد شد.

فیلم به دلیل طولانی شدن مدت‌زمان، درجهٔ نمایش، اختلافات جزیی با تهیه‌کنندگان و از همه مهم‌تر زیر بار نرفتن تارانتینو در حذف کردن حتی یک پلان مختصر از اثر چهارساعته‌اش و… در دو «جلد» مجزا با فاصلهٔ یک‌ساله اکران شد. کیفیت کلی جلد دوم در حد جلد اول است اما ریزه‌کاری‌های کارگردانی جلد اول وجود ندارد و بیش‌تر سکانس‌های محوری کمی ساده‌تر دکوپاژ و اجرا شده‌اند. شاید چون در این قسمت فیلم‌نامه به‌مراتب بهتر از قسمت اول است و نیازی به آن همه انرژی و حجم شگرف ابداعات و تمهیدهای تکنیکی نبوده است.

اگر فیلم اول را فیلمی ناقص بدانیم که برای تکمیل داستانش حتماً به قسمت دوم وابسته است، فیلم دوم یک فیلم کامل است که شروع و پایان داستان را در خود دارد و فقط مرگ دو نفر اول فهرست را کم دارد که به‌تمامی از جلد اول مستقل شود و کل داستان را با پیش‌زمینه‌ها و پیامدهایش در یک جلد جای دهد. اما تارانتینو با اصرار روی این ساختار طولانی و تن ندادن به حذف سکانس‌های «قابل‌حذف» در واقع خواسته و میل قلبی‌اش را به کرسی نشانده و از یک سو نماهای پرجزییات جلد اول را حفظ کرده و از سوی دیگر داستان را در فرصت گسترده‌ترِ جلد دوم به سرانجام دراماتیک معقولی رسانده است.

نکات جالب و قابل‌تأمل بخش دوم این شاهکار مطلق سینمایی، ظرفیت‌های بی‌پایان «کارگردانی» را نشان می‌دهد؛ چه از منظر تکنیکی و چه از باب هنر و ایجاز بصری و بداعت روایی.

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *