وس بال، کارگردان پادشاهی سیارهٔ میمونها قبلاً در مصاحبهای گفته بود که داشتن یک فیلمنامهٔ خوب همیشه بر دیگر جنبههای مهم تولید در اولویت قرار دارد. او کاملاً حق داشت؛ نتایج عالی نیاز به صبر و حوصله دارد. تجربهٔ سالهای اخیر ما از تماشای آثار پرهزینهٔ مارول نشان میدهد که تولید و ساخت تعداد قابلتوجهی از آنها نتیجهای جز هدر دادن منابع، زمان و مقادیر هنگفتی پول در پی نداشته است.
هر یک از فیلمهای سیارهٔ میمونها عمدتاً اولین فیلمهای اواخر دههٔ 1960 و اوایل دههٔ هفتاد، نگاهی انسانشناسانه و انسانگرایانه به روابط بین انسان و حیوانات داشتند و کنایهای بزرگ دربارهٔ ادعای سلطهٔ انسان ارائه میدادند. این فیلمها نسبت به سایر ژانرها بازتابهای عمیق فلسفی، جامعهشناختی، انسانشناختی، و اخلاقی داشتند، با تحول روایی پر از نمادگرایی و صحنههای حماسی، داستانی را توسعه میدادند که با هر فیلم جدید از فرضیهٔ نویسندهٔ پرکار فرانسوی پیر بول و کار دیستوپیایی او از اوایل دههٔ شصت فاصله میگرفت.
جدیدترین فیلم سیارهٔ میمونها هیچ تلاشی برای پاسخگویی به سؤالهای بهوجودآمده طی چند فیلم قبلی ندارد و بیشتر شبیه پیشفرض قسمت دوم آواتار (2009) و راه آب (2022) است که فیلمنامهنویس آن فریدمَن است. فریدمَن به جای سایر فیلمهای مجموعهٔ میمونها، حتی جلوههای بصری بسیار شبیه به فیلم جیمز کامرون (آواتار) و دنیای ژوراسیک (2015) مد نظرش بوده است.
دیگر اندی سِرکیس یا سزار وجود ندارد. ما سیصد سال بعد قرار داریم و خاکستر آنها جای خود را به افسانه داده است. فضای فیلم با سبک روایت دیستوپیایی و پساآخرالزمانی که توسط شهرهایی که سالها پس از سقوط بشریت به دلیل انتشار یک ویروس ساختهٔ دست بشر به بخشی از جنگلها تبدیل شدهاند مشخص شده است. در ذکر کرت وانهگت و سقوط امپراتوری روم، برخی ارجاعهای مستقیم برای خواندن دیدگاه اومانیستی و تاریخی فیلم و اشارهٔ غیرمستقیم به ادبیات محیطی نویسندگان بریتانیایی برایان آلدیس و جیمز بالارد وجود دارد.
از شخصیتهای سیجیآی بسیار خوب استفاده میشود، با شخصیتهای متمایز. در حالی که شخصیتهای انسانی، مِی و ترِواتِن، توسعهٔ زیادی ندارند و حتی دومی چندان منطقی به نظر نمیرسد. از سوی دیگر خطاهای بسیاری وجود دارد؛ از ظاهر شدن مِی با داشتن رژ لب گرفته تا لباسهایی که او و ترِواتِن میپوشند، که احتمالاً پس از صدها سال از فروپاشی صنعت نساجی نمیتواند در آن حالت باقی بماند، یا کتابهایی که سالم باقی ماندهاند و گذشت زمان بر آنها احساس نمیشود یا باروتی که به شکل جادویی ظاهر میشود. چند مورد مشابه و مضحک دیگر را میتوان تا پایان فیلم نام برد که به کلیت اثر خدشه وارد میکنند.
پادشاهی سیارهٔ میمونها بالاتر و متمایز از هیچیک از فیلمهای قبلی مجموعه نیست اما موفق میشود داستانی صریح و بیتکلف خلق کند که البته در پایان در را به روی فیلمی جدید با امید به بشریت باز میکند.
ویدئو از کانال آپارات «MOVIE_N»