Search

ساقه‌های ترد امید

جشنوارهٔ فیلم کوتاه تهران تقریباً تنها جایی است در ایران که آدم می‌تواند در مدتی کوتاه برود و «فیلم کوتاه» ببیند. چرا؟ چون سالن‌های دیگر دربست در اختیار فیلم‌های اکران و احتمالاً رویداد‌ها و جشن‌های دیگر است. تا زمانی هم که این‌همه فیلم بلند احتمالاً مستقل و غیرتجاری پشت خط اکران است، حرف زدن از ضرورت نمایش عمومی فیلم‌های کوتاه و مستند به شوخی می‌ماند. اما همین شوخی ساده یعنی آیندهٔ سینما. یک مقایسهٔ ساده به ما می‌گوید که از بین فیلم‌سازانی که کارشان را با فیلم کوتاه شروع کرده‌اند، سخت بتوان فیلم‌سازی بد را سراغ گرفت. در همین شمارهٔ مجله، ژاک تاتی دربارهٔ اهمیت فیلم کوتاه حرف می‌زند که تا چه اندازه می‌تواند پشتوانه‌ای مطمئن باشد برای دوران حرفه‌ای. فرقی نمی‌کند کسی از ادبیات آمده باشد یا تئاتر یا سایر هنرها. مهم این است که در مرحلهٔ فیلم‌سازی کوتاه جلوی برخی خطاها گرفته می‌شود. فیلم‌ساز یاد می‌گیرد که چه ایده‌هایی به کار سینما می‌آید و چه‌گونه می‌شود این ایده‌ها را به فیلم برگرداند. اشکالی هم اگر باشد در فیلم کوتاه بعدی جبران می‌شود. ازاین‌گذشته در مرحلهٔ فیلم‌سازی آماتور چیزی شکل می‌گیرد به نام خط فکری. این‌که قرارست با فیلم چه بگوییم و فیلم ما جدا از تفاوت قصه چه فرقی با فیلم دیگران دارد. دو فیلم‌ساز موفق سال‌های اخیر سینمای ایران، شهرام مکری و سعید روستایی، هر دو با فیلم کوتاه آغاز کردند. مکری در توفان سنجاقک و محدودهٔ دایره هم به مسألهٔ زمان در سینما پرداخت و هم به شکل و گرافیک بیان. هر دو آثار موفقی بودند که در همین جشنواره‌های فیلم کوتاه درخشیدند. مدت‌ها بعد از این دوران، همچنان می‌بینیم که در آثار مکری، این دو موضوع پرورده و به اشکال گوناگونی عرضه می‌شود. مکری نمای بلند، هم‌زمانی رویدادها، شکستن زمان خطی، شیوهٔ کار با بازیگران برای ایجاد تعادل در لحن، تأثیرپذیری از آثار نقاشان و هنرمندان دیگر و… را در همین دوران اولیهٔ فیلم‌سازی آموخت، تجربه کرد و به فیلم درآورد. دربارهٔ شیوه و سبک فیلم‌سازی او همچنان در نقدها و تحلیل‌ها، مباحث پیرامون همین رویکردهاست. یا مثلاً روستایی در مراسم به خانوادهٔ ایرانی نزدیک شد و تضادهای زندگی معاصر را برجسته کرد، و سپس در فیلم‌های بلند هم همان تجربه را گسترش داد. نمی‌خواهم دقیقاً بگویم که فیلم کوتاه مشق فیلم‌سازی بلند است. این تصور واقعاً باطلی است. متأسفانه در ایران جز موارد استثنایی، فیلم‌سازی که خرش از پل گذشته باشد و وارد عرصهٔ حرفه‌ای شده باشد، دیگر به سراغ فیلم کوتاه نمی‌رود. اتفاقی که در جهان نمی‌افتد و چون در ایران این قاعده حاکم شده، این تصور به وجود می‌آید که فیلم‌سازی کوتاه مقدمه‌ای است صرفاً برای ورود به فیلم بلند. نمونه‌هایی مثل وس اندرسن و پارک چان ووک، که در اوج شهرت جهانی همچنان دل‌بستهٔ فیلم کوتاه‌اند در این زمینه می‌توانند الگوی ما باشند. چه اشکالی دارد که فیلم‌سازان حرفه‌ای ما هم گاهی فیلم کوتاه بسازند؟ مگر نیمی از این تولیدات بلند، ایدهٔ کش‌آمدهٔ یک فیلم کوتاه نیست؟

ویدئوها از کانال آپارات «باشگاه فیلم سوره»

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *