۱. بیشک ماندگارترین نقش تمام سالهای بازیگریِ سیمینِ سینمای ایران در گیلانه (رخشان بنیاعتماد و محسن عبدالوهاب، ۱۳۸۳) است. او در مقابل پرسشگرانِ کنجکاو و حیرانِ اعجاز بازیگریاش، فروتنانه گفت: «کار خاصی نکردم، فقط آرایشم را پاک کردم و شدم ننه گیلانه!» ولی خب قضیه به این سادگیها هم نبود. بازی در نقش پیرزن فرتوت گیلانی که پسری جانباز و قویهیکل را سالها تیمارداری کرده، چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ روحی و روانی ریزهکاریهایی داشت که فقط معتمدآریا میتوانست آن را روی پرده جان بخشد. صحنه بزنوبرقص برای بهبود روحیه پسر ناقصالعضو (بهرام رادان) و همچنین درددلهایش با نامزد سابق پسرش که بعد از مجروح شدنش با فرد دیگری ازدواج کرده، از لحاظ حسی بسیار نفسگیر و خفهکننده است. هرچند که او بعدها در آباجان (هاتف علیمردانی، ۱۳۹۶) و نبات (ائلچین موسیاوغلو، ۲۰۱۴) نقشی با مختصات تقریبی آن را بازآفرینی کرد، ولی هیچکدام مثل ننه گیلانه ماندگار نشدند.
۲. نوبر کردانی در روسریآبی (رخشان بنیاعتماد، ۱۳۷۳) زنی است نانآور و کارگر مزرعه رسول رحمانی (عزتالله انتظامی)، مالک پابهسنگذاشته و زنمردهای که عاشقش شده و علیرغم میل دخترانش قصد ازدواج با او را دارد. معتمدآریا در نشان دادن وجوه متفاوت عشقی غیرمتداول، همراه شرم و حیای خاص دختران فقیر و سنتی موفق بوده و نقش را بهشدت دستیافتنی و باورپذیر از کار در آورده است.
۳. در حالیکه رفتهرفته معتمدآریا در نقش زنان جوان رنجکشیده کلیشه میشد، بازی در همسر (مهدی فخیمزاده، ۱۳۷۲) فضای تازهای را برایش پدید آورد. این فیلم شهری با مایههای طنزآمیز، حکایت رقابت زن و شوهریست که در یک شرکت همکار هم محسوب میشوند و در حالیکه تمام شرایط برای مدیرعامل شدن شوهر (مهدی هاشمی) فراهم شده، هیأت مدیره تصمیم به انتخاب زن به عنوان مدیرعامل شرکت میگیرد و از این به بعد لحظات شیرین و بامزهای را از اتفاقاتی که در رابطه خانوادگی و اداری این دو رخ میدهد شاهد هستیم. معتمدآریا در خلق شخصیت یک زن امروزیِ تحصیلکرده و مقتدر و در عینحال علاقهمند به خانواده و همسر، درخشان ظاهر میشود و فیلم هم در گیشه موفق شده و هم از سوی کارشناسان مورد استقبال قرار میگیرد و سیمرغ بلورین از جشنواره فجر را برایش به ارمغان میآورد.
۴. او در اینجا بدون من (بهرام توکلی، ۱۳۸۹) نقش زنی زحمتکش و پابهسنگذاشته را بازی میکند که باید به فکر سروسامان دادن فرزندان جوان خویش باشد که از قضای روزگار یکی از آنها دچار ناتوانیهای جسمیست و به دلیل انزوای شخصیتیاش، شاید هیچگاه موفق به تشکیل خانواده نشود. معتمدآریا تمام پیچیدگیها و دلواپسیهای مخصوص به آن زن را بهخوبی به نمایش گذاشته و جایزه بهترین بازیگری زن سیوپنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مونترال کانادا را به خود اختصاص داد.
۵. سریال زیر تیغ (محمدرضا هنرمند، ۱۳۸۵) به قدری دردآور و پرغصه است که تکتک بازیگران لحظات نابی از تجربیات بازیگری خویش را در این سریال به نمایش میگذارند و در رأس همه آنها زوج پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا چنان در قالب نقش فرو رفتهاند که انگار تمامی بدبختیهای خانواده «محمود آقا» سر خودشان آوار شده است. صحنههای سکوت و قهر درونیاش با محمود آقا و التماسهایش به خانواده مقتول جگرسوز است و در کنار آن تلاشهایش برای پر کردن جای خالی پدر و مراقبت از خانوادهای که دچار طوفان شده و در هر لحظه امکان فروپاشیاش میرود، تجربه جدیدی در کارنامه بازیگریاش محسوب میشود.
یک پاسخ
ایفای نقش « دختر لر» درفیلم ناصرالدینشاه آکتور سینما ، از قلم افتاده است.