یک خداحافظی ایرلندی به کارگردانی تام برکلی و راس وایت در سال 2023 موفق به دریافت جایزۀ بهترین فیلم کوتاه از دو رویداد مهم اسکار و بفتا شد. فیلمی که در کارگردانی بیشتر از فضاهای خارجی و طبیعت زیبای ایرلند استفاده میکند و در مضمون به مفهومی انسانی که ترمیم رابطۀ آسیبدیدۀ دو برادر است میپردازد. فیلمهای چمدان قرمز (سیروس نشواد)، دانشآموز (آلیچه رورواکر)، ایوالو (آندرس والتر) و سواری شبانه (اِیریک توایتن) دیگر نامزدهای بهترین فیلم کوتاه در نودوپنجمین دورۀ برگزاری مراسم اسکار بودند.
مادران جاودانهاند و هرگز نمیمیرند! حتی اگر جسمشان زمین را ترک کند، با روحشان حیاتبخش رابطۀ ازهمگسیختۀ فرزندانشان خواهد بود. تورلو و برادر کوچکترش لورکان که اختلال سندرم دان دارد، بهتازگی مادر خود را از دست دادهاند و به همین منظور تورلو برای مراسم مادر و رسیدگی به برخی امور از انگلستان به زادگاهش گلنمورتان (دهکدهای در شمال ایرلند) بازگشته. از ایدههای جالب کارگردانان فیلم حضور ظرف حاوی خاکستر مادر در بیشتر فصلهای فیلم است.
تورلو قصد فروش مزرعه، سپردن لورکان به عمهمارگارت و بازگشت به انگلستان را دارد اما لورکان راغب به این کار نیست. او میخواهد میراث مادر را حفظ و مزرعه را پس از او اداره کند. کشیش در آخرین لحظات پیش از رفتن از فهرستی سخن به میان میآورد که در لباس مادر پیدا شده و در آن فهرست کارهایی به چشم میخورد که او تمایل داشته پیش از مرگ انجام دهد. لورکان که راضی به فروش مزرعه نیست، خود فهرستی مینویسد و وانمود میکند که این همان فهرست مادر است و تا زمانی که کارهای فهرست به سرانجام نرسد خانه را به قصد زندگی با عمهمارگارت ترک نخواهد کرد. با این نقشه، لورکان برای خودش کمی زمان میخرد.
در جایجای فیلم رد پای حضور مادر را میتوان حس کرد. به عنوان مثال میزانسن میز غذا به گونهای طراحی شده که ظرف خاکستر مادر بین پسرانش قرار دارد و زمانی که بحث بین لورکان و تورلو بالا میگیرد نخست نماها، از نماهای دونفره که دلالت بر پیوند دارد خرد و تدوین میشود. دوم اینکه نماهای مدیومکلوز از لورکان و تورلو به شکلی گرفته شده که گویی نمای نقطهنظر مادر است. لورکان پیش از مطرح کردن پیشنهادش برای اجرای فهرست – بهظاهر متعلق به – مادر، در صبح روزی که قرار بود به خانۀ عمهمارگارت فرستاده شود، بهعمد خود را از دیدگان تورلو پنهان میکند و درست زمانی که تورلو با پلیس تماس میگیرد، کارگردان با استفادهای بهجا از عمق میدان لورکان را به تصویر میکشد که مشغول تمرین تایچی است. تورلو پیشنهاد لورکان را میپذیرد و با همکاری یکدیگر قصد میکنند تا بر فهرست آرزوهای مادر جامۀ عمل بپوشانند. لورکان امیدوار است در این مدت و به این بهانه، تورلو از فروش مزرعه منصرف شود اما یک روز به شکل مخفیانه مکالمۀ تلفنی تورلو با مشاور املاک را میشنود. لورکان نودونهمین آرزوی مادر را چتربازی عنوان میکند و در پی تحقق این آرزو، ظرف خاکستر مادر میشکند. گویی این واکنش خود مادر به تصمیم تورلو است و در حقیقت قلبش است که میشکند. بازگشت دوبارۀ کشیش – مضحک و لوس با شوخیهای احمقانه – برای بردن لورکان به خانۀ عمهاش، همراه است با برملا شدن حقیقت. چون فهرست اصلی هنوز در جیب کشیش است. تورلو به لورکان پیشنهاد میدهد که آخرین آرزوی مادر را هم برآورده کنند.
فصل پایانی همراه است با تصاویر آتشبازی چون واپسین آرزوی مادر رفتن به فضا بود. پایانبندی اثر در میزانسنی دیده میشود که دو برادر برای گرم شدن در طبیعت آتشی را بین خودشان روشن کردهاند. بر خلاف تمام فیلم که در سرمای ایرلند میگذرد، اکنون این تصویر گرم حکایتگر شکل گرفتن گرما و صمیمیت دوباره بین لورکان و تورلو است. آرزوی اصلی مادر در واقع نزدیکی دوبارۀ فرزندانش به هم بوده نه آن فهرستی که پدر اوشی (کشیش) از آن حرف میزد.