Search

نگاه طولانی و دلخراش به تاریکی

لِنگ‌دراز تحت تأثیر سکوت بره‌ها، زودیاک و هفت به فیلم‌های ترسناک نمادینی مانند درخشش و جن‌گیر اشاره می‌کند و به این ترتیب به یکی از آزاردهنده‌ترین رویدادهای سال تبدیل می‌شود.

فیلم بر تنگناهراسی تأکید دارد. کارگردان از قبل استراتژی‌هایی را تعیین می‌کند که در طول روایت از آن استفاده خواهد کرد، مانند زومِ آهسته، استفاده از نماهای ذهنی، سکوتی که دائماً قهرمان را احاطه می‌کند و استفاده از زمستان برای تقویت دنیای خصمانه و تنهایی که شخصیت‌ها در آن زندگی می‌کنند. علاوه‌بر این، هنگامی که کادر به‌تدریج در طول تیتراژ آغازین گسترش می‌یابد، صفحه به عنوان پیش‌گویی از خشونت و وحشتی که بر تجربهٔ هارکر و تماشاگر مسلط خواهد بود قرمز می‌شود و روشن می‌کند که باز شدن میدان مهلت ایجاد نمی‌کند، بلکه باعث گسترش منابع تهدید احتمالی می‌شود.

اگر صحنه‌های بیرونی تحت سلطهٔ آسمان ابری (چه روز و چه شب) و شاخه‌های نازک و کج درختان باشد، صحنه‌های داخلی در اتاق‌های تاریکی قرار می‌گیرند که به نظر می‌رسد لامپ‌های آن‌ها بیشتر با هدف ایجاد سایه‌های شدید وجود دارد، قادر به پنهان کردن هیولاها از بیرون است تا فضاها را روشن کند. به همین ترتیب، دیوارهای چوبی اتاق‌ها با فرش‌های قرمز ترکیب می‌شوند و اتاق‌هایی را نشان می‌دهند که شدت خشونتی را که اغلب در آن‌ها مطرح می‌شود منعکس می‌کنند، لحن خفه‌کننده‌ای که در راهروهای باریک و سقف‌هایی که اغلب در حومهٔ شهر قرار دارند ادامه می‌یابد.

در همین حال پرکینز و فیلم‌بردارش آندرس آروچی، ترکیب‌هایی خلق می‌کنند که اغلب چشم بیننده را به گوشه و کنار میدان هدایت می‌کنند و به حضور پنهانی اشاره می‌کنند که حتی زمانی که به نظر می‌رسد هیچ اتفاقی نمی‌افتد، به‌خصوص وقتی این نقاط از درها اشغال می‌شوند. بزرگ‌نمایی‌های مداوم (گاهی کوچک‌نمایی‌هایی وجود دارد، اما بسیار نادرتر) دیدگاه هارکر را بازتاب می‌دهد، گویی دیوارها در اطراف او بسته می‌شوند، جهان او کوچک می‌شود و احتمال فرار به سرعت کاهش می‌یابد.

این واقعیت که نیکلاس کیج نقش لِنگ‌دراز را بازی می‌کند (فیلم‌ساز از افشای چهرهٔ شرور خودداری می‌کند) انتظاری را ایجاد می‌کند که فضایی تقریباً افسانه‌ای به موضوع می‌بخشد و مخاطب را به سمت احساس حضور/غیاب او در هر فریم از فیلم سوق می‌دهد. اگر کیج استراتژی را رعایت نمی‌کرد، تمام این آماده‌سازی می‌توانست به یک نقطه‌عطف ناامیدکننده منجر شود، اما او بار دیگر تمایل خود را به اجراهای اکسپرسیونیستی – در برخی پروژه‌ها نامناسب، اما در این‌جا بسیار موفق – با تبدیل لِنگ‌دراز به یکی از اجراهای اکسپرسیونیستی پذیرفت.

در پایان، پرکینز به طور کامل تریلرهای قاتل زنجیره‌ای را رها می‌کند و موضوع مورد علاقهٔ خود یعنی شرِ ماوراء‌طبیعی را به نقطه‌ای غیرقابل درک می‌رساند. لِنگ‌دراز پتانسیل یک شاهکار را دارد، اما در نیمهٔ راه گیر می‌کند. علی‌رغم غافل‌گیری‌های تکان‌دهنده و تصمیمات بحث‌برانگیز بازیگری، فیلم ترسناک قابل پیش‌بینی است که در نهایت تجربه‌ای کاربردی و به طرز عجیبی سرگرم‌کننده است.

Longlegs (2024)

نویسنده و کارگردان: آزگود پرکینز. مدیر فیلم‌برداری: آندرس آروچی. تدوین: گراهام فورتین. موسیقی: الویس پرکینز. بازیگران: مایکا مونرو (لی هارکِر)، نیکلاس کیج (لِنگ‌دراز)، بلر آندِروود (مامور کارتر)، آلیسیا ویت (روث هارکِر/مادرِ لی)، میشل چوی‌لی (مامور برانینگ)، داکوتا دالبی (مامور فِسک)، کیرنان شیپکا (کری‌آن کامِرا)، اِیوا کَلدِرز (روبی کارتر) و کارمِل آمیت (آنا کارتر). محصول آمریکا، 101 دقیقه.

اورگن، 1974. مامور اف‌بی‌آی، لی هارکر، افسر جدید بااستعدادی است که مسئول رسیدگی به پروندهٔ حل‌نشدهٔ یک قاتل زنجیره‌ای مرموز می‌شود. در حالی‌که پرونده به چرخش‌های پیچیده‌ای می‌پردازد، هارکر ارتباطی شخصی با قاتل بی‌رحم پیدا می‌کند و باید با زمان رقابت کند تا قبل از این‌که جانِ خانوادهٔ بی‌گناه دیگری را بگیرد، مانع او شود…

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *