Search

«هل‌بوی» زمانی حرمت داشت نه لذت!

به عنوان یکی از آسان‌گیر‌ترین نویسندگان سینمایی، باید اعتراف کنم که آخرین فیلم‌های ابرقهرمانی در حال اکران را با زجر و مکافات به پایان رساندم. تماشای دو فیلم هلبوی4 و ددپول و ولورین فاجعه‌ای بود که امیدوارم دیگر تکرار نشود. هر دو فیلم را به محض پایان تماشا از‌ هاردم پاک کردم. کار به فروش هفتصد میلیون دلاری ددپول و ولورین ندارم. ددپول به هر حال شخصیت محبوبی است. بددهن‌‌ترین ابرقهرمان تاریخ هم هست و نسل «زد» هم که عاشق‌ این بی‌عفتی‌های کلامی ‌است. از طرف دیگر بازگشت ولورین متوفی به دنیای پردهٔ نقره‌ای هم لایق یک گیشهٔ گرم بود اما باید اعتراف کنم که نه ‌این فیلم را فهمیدم و نه هلبوی4 را!

هلبوی4 با نام اضافهٔ مرد کجوکوله، با بودجهٔ هفتاد میلیون دلاری ساخته شده و تا امروز نود میلیون دلار فروخته و شاید در بهترین حالت سود اندکی نصیب تهیه‌کنندگانش کند. اما مسأله نباید سود یا ضرر باشد. بحث سرگرمی‌ هم هست و از آن مهم‌تر بحث داستان!

هلبوی (گیرمو دل‌تورو، 2004) فیلمی تماشایی، دوست‌داشتنی و خوش‌ساختی بود. داستانش را درست روایت کرد و در ذهن مخاطب ماند. هل‌بوی باید می‌کوشید تا دنیا را از شر کشیشی مثل راسپوتین و شیطانی که از زیر زمین احضار شده نجات بدهد. داستان واقعاً شبیه کارهای لاوکرافت، نویسندهٔ بزرگ ادبیات آمریکا، شده بود که هیولاهای ‌‌ترسناکش هنوز رودست ندارند.

هلبوی بعدی (2008) را هم دل‌تورو با نام ارتش طلایی ساخت و داستانش را آن گونه پیش برد که می‌خواست. شکستن صلح باستانی بین انسان‌ها و موجودات افسانه‌ای مثل الف‌ها و هیولاها، سبب ظهور ارتش نابودکننده‌ای به نام ارتش طلایی شد که قصد نابودی بشر را داشتند و هل‌بوی باید جلوی‌شان را می‌گرفت. ‌این فیلم هم نبردهای زیبایی برای به یاد ماندن یا بازدید دوباره در یوتیوب داشت.

پس از آن فرانچایز هلبوی ‌تعطیل شد تا سال 2019 که قسمت سوم از راه رسید. نقش هل‌بوی را در دو قسمت قبلی، ران پرلمن بازی کرده بود اما ‌این بار دیوید ‌هارپر قرار بود پسر قرمز مشت‌چکشی باشد. صحنهٔ خیانت انجمن نجبای انگلیس به هل‌بوی و تلاش برای شکار او که برای کمک‌شان آمده بود، یکی از صحنه‌های ازیادنرفتنی ‌این قسمت و کل فرانچایز است. قسمت سوم هم دیدنی بود، اگرچه در گیشه فروش زیادی نداشت.

اما قسمت چهارم فاجعه بود. نه بازیگر معروفی حضور داشت، نه بودجه‌ای خرج کار شد، و نه حتی داستانش کشش و گیرایی ‌این برند را داشت. قهرمانی که در سه قسمت قبلی باید با قوی‌‌ترین اهریمنان دست‌وپنجه نرم می‌کرد، حالا کارش به شکار یک شیطان در جنگل‌های ناکجا آباد کشیده! یک شیطان کج‌وکوله که نامش هم مرد کج‌وکوله است، در یک جنگل دورافتاده در دل آمریکا، اهالی محل را به وحشت انداخته است. پتانسیل ‌این داستان‌ این بود که در بهترین حالت چند تین‌ایجر آمریکایی در حالی که برای تفریح و خوش‌گذرانی به ‌این جنگل می‌آیند، توسط‌ این اهریمن به دام بیفتند و بعد از مرگ چندتای‌شان، در نهایت کار با شکار اهریمن توسط یک یا دو جوان باقی‌مانده تمام شود!

تیزر از کانال آپارات «Reactions»

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *