پیری یکی از رایجترین دلایل مرگ است اما در آمارها چنین چیزی ثبت نمیشود! دکتر شروین نولند2 مینویسد: «اگر آمارگرها بر دنیا حکومت میکردند، لایحهای به تصویب میرساندند که هیچکس بر اثر کهنسالی از دنیا نمیرود!… در فهرستهای رسمی، حتی برای افرادی با طول عمر سهرقمی نیز با دقت و ظرافت نام بیماریهای بهخصوصی ذکر میشود. خود من 35 سال است به عنوان پزشک مشغول کارم و در این مدت حتی یک بار هم نتوانستهام به خود جرأت دهم در یکی از جوازهای دفنی که مینویسم، علت مرگ را بهسادگی «کهولت» (نه عاملی پاتولوژیک) ذکر کنم. به نظر میرسد در تمام دنیا مردن به علت پیری کاری است خلاف قانون!»
در مردن پدیدهٔ سالمندی، زوال جسم و عقل، مرگ والدین و در نهایت تولد در خانوادهای چهارنفره واکاوی میشود و این فیلم همچون گرداب (گاسپار نوئه، 2021)، پدر (فلوریان زلر، 2020) و عشق (میشاییل هانکه، 2012) اثری مرگاندیش است. البته نوع برخورد این کارگردان غربی با مقولهٔ مرگ، با آنچه برای ما متعارف است و تا کنون در اندیشهٔ فیلمسازهای مرگاندیشمان گذشته [مثل دورهٔ اول فیلمسازی محسن مخملباف]، تفاوت زیادی دارد. مرگاندیشی چه به معنی در فکر مرگ بودن و چه به مفهوم هراس از مرگ سابقهٔ زیادی در فرهنگ ما از جمله در اشعار خیام و مولانا دارد: «طوطی نُقل شِکر بودیم ما/ مرغ مرگاندیش گشتیم از شما». در این بیت مقصود مولانا از مرگاندیشی، به تصریح عطاالله مهاجرانی و مصطفی ملکیان، نه فکر مرگ، بلکه ترس از مرگ است؛ ترسی عزیز و والا که رهاورد اولیای الهی است و در نقطهٔ مقابل تفکر اپیکوری قرار میگیرد. این فیلسوف یونانی میگوید: «مرگ را ارج و قربی ننهیم و دم را غنیمت بشماریم. مرگ من بیاهمیت است زیرا تا وقتی من هستم مرگ نیست و هنگامی که مرگ پدیدار میشود من نیستم…» بنابراین واضح است که در این باره بین عالم شرق و غرب و بین اندیشهٔ بزرگان ما و آنها چه شکاف عظیمی وجود دارد. به نظر میرسد ما بینندههای شرقی این فیلم، سختتر از یک بینندهٔ غربی میتوانیم قالب ذهنی و آموزههای تربیتی خود را دربارهٔ کرامت سالمندی کنار گذاشته و با ساختار نامتعارف و سنتشکن اثر همسو شویم.
تیزر از کانال آپارات «فیلیمو»