مشکل اصلی کماکان همان است که بود؛ محدودیت تعداد قایقها برای رفتن به جزیرهٔ لیدو که محل برگزاری جشنواره است. این قایقها با فاصلههای چهلپنجاه دقیقه از هم حرکت میکنند و خیلیوقتها بسته به اندازهٔ قایق و ترافیک دریایی سرعتشان کندتر از پیشبینی است. هر روز دو فیلم از بخش رقابتی نمایش داده میشود و یکی از اینها صبح زود است؛ هفتونیم هشتِ صبح! طی ده روز جشنواره قیمتها در جزیرهٔ لیدو بسیار گران یا میتوان گفت تخیلیست و با توجه به کمیتِ مکانهای اقامتی، از هتل گرفته تا خانههای اجارهای، هزینهای حدود ده برابرِ آنچه در خاک اصلی میپردازی مطالبه میکنند. فیلمبینهای معمولی وسعشان نمیرسد در لیدو بخوابند و همه بهناچار تخت یا اتاقی در جزیرهٔ ونیز و خاک اصلی مییابند. کمترین زمان برای رسیدن به لیدو از ونیز دو ساعتونیم است. یعنی برای دیدنِ فیلم هشت صبح، باید حدود پنجونیم بیرون زد! وقتی دو و نیمِ صبح خوابیده باشی، طبیعیست فیلمهای مسابقه را یکیدرمیان از دست بدهی؛ فیلمهایی مثل جوکر: جنون مشترک و The Order.
جشنواره چند بخش مختلف دارد و بجز رقابت اصلی، خارج از مسابقه و افقها و افقهای افزوده و کلاسیکها و… هم برنامهٔ نمایش خودشان را دارند. بجز بخش اصلی فقط میتوان یکی دیگر از آنها را انتخاب کرد و فیلمهایش را دید چون عملاً به دلیل همزمان بودن نمایشها امکان تهیهٔ صندلی در سامانهٔ آنلاین جشنواره نیست. در کمال تأسف فیلمهای کلاسیک را نمیتوان دنبال کرد مگر به قیمت چشم پوشیدن از فیلمهای روز، و باید طی سال منتظر بود تا آثار ترمیمشده و نمایشدادهشده در بخش کلاسیکها برای دانلود در دسترس قرار بگیرد. افسوس که فرصت تماشا روی پرده از دست میرود. [در زمان نوشته شدن این متن فیلم کلاسیکِ در حال حرکت ساختهٔ شینجی سومای که در دورهٔ هشتادم ونیز نمایش داده شده بود قابلدانلود است.]
روال مرسوم رزرو کردنِ صندلی، مخصوص کسانی که از جشنواره کارت گرفتهاند چنین بود که بهموقع وارد وبسایت میشدید و فیلم مورد نظرتان را بنا بر زمان و محل نمایش انتخاب میکردید. ده دقیقه قبل از شروع فیلم به سالن میرفتید و طبق شمارهٔ صندلی به صورت خودکار صادرشده جایتان را پیدا میکردید. سیستم خوبی بود که امسال برای خالی نماندن سالنها در بسیاری موارد کنار گذاشته بودند. امسال در بیشتر نمایشها شمارهٔ صندلی در کار نبود و در نتیجه پیش از نمایش صفهای طولانی جلوی سالنها شکل میگرفت. تماشای حرص زدن اروپاییها برای یافتن صندلی خوب در جای مناسب، برای کسی که اعصاب آرامی دارد، میتواند مایهٔ تفریح باشد. در همهٔ صفها عدهای حرص میزنند تا زودتر به سالن برسند، میدوند و بقیه را هل میدهند و جر میزنند و…، تا جایی بنشینند مشرف به پرده و زیرنویس، بدون مزاحمت کلهها، و جایی در انتها یا ابتدای ردیف صندلیها که بتوان بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران در صورت لزوم وسط فیلم از سالن بیرون زد. [در همین صفها و با همین مشاهدات میتوان به وضع فیلمبینهای خودمان در جشنوارههای داخلی امیدوار شد.]
جشنواره طبق تجربهٔ سال گذشته تصمیم گرفت ردیفی فرعی کنار سالنها ترتیب دهد برای کسانی که موفق به رزرو صندلی نشدهاند و امیدوارند کسی به موقع نرسد و صندلیای خالی بماند. در نهایتِ ناامیدی گاهی روزنهٔ امیدی برای کسی جلوی این صفهای فرعی باز میشد و او را به سالن جادویی میخواندند. ما هم یکیدو بار با همین صفها به فیلمی رسیدیم که فکر میکردیم به انتظارش میارزد.
بجز دو روز باران شدید و دریای متلاطم که برنامههای جشنواره برای فرش قرمز و سایر تدارکات را در روزهای آخر به هم ریخت، باقی روزها گرم و مرطوب بود و دویدن بین سالنها آدم را به نفسنفس میانداخت. جشنواره سه سالن خیلی بزرگ دارد: پالابیناله با 1760 صندلی که بزرگترین سالن جشنواره است و دیدن جمعیت عظیمی که موقع تماشای سریال فوقالعادهٔ آلفونسو کوارون در آن جمع شده بود آدم را غافلگیر میکرد، سالن دارسنا با 1400 صندلی، و سالن بزرگ با 1032 صندلی که این آخری سالن اصلی جشنواره است و ستارههای سینما پس از قدم زدن روی فرش قرمز برای تماشای فیلمشان وارد آن میشوند. بجز اینها 9 سالن دیگر در کار است که کوچکترینشان 113 صندلی دارد. فیلمهایی که فکر میکنند مخاطب چندانی نخواهد داشت تبعید میشود به سالنهای کوچکتر و عموماً تصورشان درست است و سالنها کامل پر نمیشود. اما گاهی خلاف آن هم پیش میآید و فیلمهای بهظاهر کممخاطب بر خلاف تصور تبدیل به فیلمی محبوب یا حتی در پایان جشنواره برنده هم میشود. [مثل فیلم رومانیایی سال نویی که هرگز نیامد.] از تعداد کل دوازده سالن، هشت سالن کنار هم و در یک محوطه قرار گرفته و باقی را با فاصلههای زیاد از این محوطه دور کردهاند. در نتیجه اگر در یکی از آن چهار سالنِ نفرینشده فیلمی داشته باشید و قرار باشد به فیلمی در محوطهٔ اصلی برسید، چارهای جز دویدن نیست. هر فیلم در جشنواره حداقل دو بار و گاهی بسته به میزان محبوبیت سازندهاش حتی سهچهار بار نمایش داده میشود. فیلم نیکول کیدمن یعنی دخترکوچولو را پنج بار نمایش دادند. فیلمهای بخش مسابقه حتماً یک بار یا بیشتر در یکی از آن سه سالن بزرگ نمایش داده میشود. فیلمهای بخش افقها اگر خیلی انتظار بالایی برایشان وجود داشته باشد به دارسنا میرود؛ فیلم ظریف و بسیار هنرمندانهٔ زندگی آرام همانجا اشک همه را درآورد.