تصادفی نیست که فیلمهای آری آستر معمولاً جزو موردانتظارترین فیلمهای سال هستند. موروثی (2018) و میدسامر (2019) در در ژانر ترسناک فیلمهای مهمی محسوب میشوند. و حالا آستر در فیلم جدیدش از نظر احساسی مخاطب را به گونهای اغوا میکند که تجربهٔ تماشای فیلم برای مدت طولانی باقی میماند.
آستر اینبار علاوه بر افزایش بودجه (50 میلیون دلار) سراغ پروژهای قدیمی و یکی از فیلمهای کوتاهش به نام بو (2011) رفته، فیلمی دربارهٔ سفر سورئال مردی عصبی. توصیف داستان فیلمی که بر سفر درونی تمرکز دارد دشوار است، زیرا بو میترسد در دنیای آخرالزمانی و پر از ترسولرزِ مردی میانسال اتفاق میافتد. «بو» خودِ اضطراب است و میگوید که لیست تماسهای تلفنیاش تقریباً بهطور انحصاری تحت سلطهٔ مادر و درمانگرش قرار دارد. از این فیلم میتوان به عنوان یک فیلم جادهای خاص تعبیر کرد، با دنیاهای واقعی و خیالی در مکانهای کودکی و گذشتهٔ بو، و در نهایت آشکار شدن رابطهٔ فوقالعاده پیچیدهٔ او با مادرش.
همانطور که موروثی و میدسامر دربارهٔ غمواندوه بودند، فیلم جدید آستر نیز از مضمونسازی این موضوع دور نمانده است. اگرچه تمرکز فیلم مبارزهٔ بو با خبر مرگ مادرش است، اما او برای چیز دیگری هم سوگواری میکند: مادری که به آن نیاز داشت اما هرگز به دست نیاورد، خانوادهای امن، یک زندگی بزرگسالِ عادی و همچنین رابطهٔ جنسی.
هر چند بو میترسد بهنظر میرسد یک خوددرمانی سهساعته است، تا جاییکه میتوان تصور کرد آستر با مادری مشکلساز سروکار داشته اما او به طور مداوم در مصاحبههایش با انکار این موضوع، میگوید: «این یک فیلم شخصی است، اما به هیچ وجه زندگینامهای نیست.»
پستمدرنیسم در ادبیات آمریکا، بهویژه برای نویسندگانی مانند توماس پینچون برجسته است. پینچون در رمانهای خود احساس عدم اطمینان در جامعه را منعکس میکند: مشکلات اعتیاد به مواد مخدر، خشونت در خیابانها، جامعهٔ مصرفگرا و سرمایهداری، و بالاتر از همه، جامعهای پارانوئیدی که توطئههای بیمعنا را دنبال میکند. چند فیلم تحتتأثیر آثار پینچون ساخته شده، مانند دریاچه نقرهای (2018) یا خباثت ذاتی (پل تامس اندرسون، 2014) که دومی اقتباس مستقیم از یکی از رمانهای پینچون است. در هر دو، پارانویای اجتماعی و احساس عدم اطمینان حاصل از یک توطئهٔ دیوانهوار، روایتی کاملاً دیوانهوار را میسازد که در بو میترسد نیز وجود دارد. در واقع آستر موفق به ایجاد کابوسی هذیانی میشود.
آستر بیشتر ترسهای مردانهٔ کلهپاککن (1977) دیوید لینچ، طعنههای توهمزای تری گیلیام، ریزهکاریهای تئاتر پوچگرایانهٔ ساموئل بکت، یوجین یونسکو و تام استوپارد، سردی و فروتنی استنلی کوبریک، طنزهای سوررئالیستی اخیر یورگوس لانتیموس یونانی، شور کارناوالی بینظیر و سیرک گروتسک فدریکو فلینی و کن راسل، و انساندوستی استاندارد لارس فونتریه را در فیلم خود به صورت فشرده جمع آورده است.
بو میترسد (Beau Is Afraid)
نویسنده و کارگردان: آری آستر. مدیر فیلمبرداری: پاوِل پوگورزِلسکی. موسیقی: بابی کرلیک. تدوین: لوسیَن جانستون. بازیگران: واکین فینیکس (بو واسِرمَن)، آرمن ناهاپتیان (بوی نوجوان)، پَتی لوپن (مونا واسِرمَن/مادر)، زوئی لیستر جونز (مونای جوان)، اِیمی رایان (گریس)، نِیتِن لِین (راجر)، کایلی راجرز (تونی)، دُنی مِنوشه (جیوز)، پارکر پوزی (اِلِین بِرِی)، جولیا آنتونِلی (اِلِینِ نوجوان)، استیون مککینلی هندرسون (درمانگر)، ریچارد کایند (دکتر کوهن). محصول: آمریکا، 179 دقیقه.
مردی به نام «بو» پس از اطلاع از مرگ مادرش عازم سفری به سبک کافکایی میشود. او اطلاعاتی در مورد شرایط غیرعادی مرگ مادرش دریافت میکند و به کشفی عجیبوترسناک در مورد گذشتهٔ خودش دست مییابد.