عطرآلود از جمله آثار پادرهوای سینمای ایران است که نه توان کافی همراه کردن مخاطب با خود و نه قدرت سرگرم کردن صرف او را دارد. مواد و مصالح داستان این انتظار را به وجود میآورد که فیلم قرار است روی زمین سفت و سخت واقعیت راه برود. شخصیت اصلی فیلم مرد جوان و بیماری است که هدفی جز ساختن عطر دلخواهش ندارد. او تا انتهای فیلم درگیر همین خواست است، بیآنکه علت و انگیزهٔ اصلی این خواست او بهدرستی برای مخاطب روشن شود.
آسیبی که عطرآلود از طراحی ناقص چارچوب داستانش خورده چنان است که نه راه به روایت بدون لکنت میدهد و نه تکلیف خود را با مخاطب روشن میکند. با این حال فیلم از تماشاگرش انتظار دارد علی و خواستهٔ او را باور کند و بپذیرد و با درگیریهای ذهنی، ترسها و نگرانیهای او همراه شود.
هادی مقدمدوست سالها قبل سربهمهر را ساخته بود. در آن فیلم شخصیت اصلی، صبا (لیلا حاتمی) با نماز خواندن خود مسأله داشت و مخاطب از پس واگویهها و افکار صبا که به زبان میآورد، به او نزدیک میشود. در آنجا اگر مخاطب دغدغهای مشابه صبا را هم نداشته باشد، باز هم میتواند ذهنیت و نوع نگاه او به زندگی و ارتباط با معبود را درک کند اما در عطرآلود فیلمنامهنویس و فیلمساز اصرار دارند مخاطب را با وجود فاصلهگذاری خودخواسته با علی، به درونیات او نزدیک کنند. علی جز در یک نما که نماز میخواند، چندان وجوه معنوی مؤکدی ندارد و مرد جوانی معرفی میشود که با وجود مشکلات مالی خانوادهٔ خود که به او هم تسری پیدا کرده، میخواهد کاری را بکند که از عمق جان دوست دارد. با این حال طراحی داستان و نحوهٔ میزانسندهی و زاویهٔ دید کارگردان از اساس راه به ورود به پسِ ذهن علی و عبور از دریچهٔ قلب و روح او را نمیدهد. واگویههای علی، نگاههای خیره به دوربین در پس هر کدام از مقاطعی که با خود خلوت میکند و جنس بازی مصطفی زمانی، به پادرهوا ماندن شخصیت اصلی و در نتیجه فیلم کمک کرده است. تنها لحظاتی که مخاطب تا حدی به علی نزدیک میشود، زمانی است که او در حالی که از نظر جسمی وضعیت خوبی ندارد، چشمان خود را میبندد و به مرور دوران کودکی میپردازد. به خاطراتش سرک میکشد، به زمانی که برای چیدن گلها برای ساخت عطر به جنگل میرفته و حتی بوی نوزاد تازه متولد خانواده را به حافظهٔ خود سپرده است. در این سکانسها موسیقی مسعود سخاوتدوست، که برای همین فیلم سیمرغ گرفت، در درک احوال علی مؤثر است؛ هرچند که چنین سکانسهایی متفاوت با کل فیلم از کار درآمدهاند.
عطرآلود میتوانست فیلم بهتری شود اگر فیلمنامه از منطق روایی مناسبی میداشت. پیش از آنکه مخاطب با علی خلوت کند میخواهد بداند چرا او این قدر که با وسوسهٔ عطرسازی درگیر است، نسبت به کل فرآیند ازدواج، تشکیل خانواده، بچهدار شدن و امرار معاش درگیر نمیشود. در مقدمهٔ فشردهٔ فیلم مخاطب از آشنایی کاملاً تصادفی عاطفه (هدی زینالعابدین) و علی در پی خرابی اتومبیل و مقصد مشترکشان و سپس ازدواج و حاملگی و فهمیدن اینکه علی سرطان دارد میرسد. علی به دنبال خرید قرص سقط جنین میرود و پس از اتفاقهایی، شیرفهم میشود که نباید حتی به چنین کاری فکر میکرده و باید تسلیم مشیت الهی شود. مبارزهٔ علی با خود برای نترسیدن از مرگ و تلاش برای کاری که دوست دارد، محور اصلی ماجراهای فیلم میشود.
تیزر فیلم از کانال آپارات «فیلیموشات»